چکیده:
توجه به تفاوت مقایسهء میان مکتوبات پیشین فارسی با فارسی معیار1و فارسی معیار با گفتار محاورهای امروز،سؤالبرانگیز و محل مناقشه است.آنچه در این قیاس بیش از هرچیز رخ مینماید،پدیدهء نسبتا ناشناخته و غیر قابل کنترل تحرکات و تحولات زبان فارسی است. امروزه شکاف بین گونهء معیار و گونهء محاورهء فارسی چنان عمیق شده است که ترمیم آن،اگر ضروری فرض شود،غیر متحمل به نظر میرسد.درک دقیقتر و بهتر زبان محاوره و جایگاه آن در بستر فرایندهای کمکوشانهء زبانی و همچنین شناخت محرکهایی که صورت و معنی زبان را در نشیب این دگرگونیها به حرکت وا میدارد،بیتردید در برنامهریزیهای زبانی از بروز پارهای خطاها خواهد کاست.در این مقاله اهتمام نویسنده مصروف بیان و طبقهبندی دقیق امیال عامهء گویشوران فارسی به کوتاهگرایی و سادهسازی اجزای زبان شده است که از آن تحت عنوان فرایندهای کمکوشانهء زبانی یاد میشود و عامل اصلی پیدایش گونهء فارسی محاوره به شمار میآید.
خلاصه ماشینی:
"به طور طبیعی بسیاری از سازههای زبانی که در شرایط کاربرد نوشتاری زبان،استفاده از آنها ضروری است بر حسب بافت موقعیتی که گویشور زبان محاوره در آن قرار گرفته است غیر لازم و حشو تلقی میگردد؛زیرا عناصر و ابزارهای ساختمانی زبان شامل آواها،دستور و واژگان تنها عوامل مؤثر در شکلبندی معنا و پیام یک واحد کلامی محسوب نمیشود؛بکله عوامل برون زبانی فراوانی نیز در این امر تأثیر حتمی دارد(لطفی پورساعدی، 1371،ص 10)؛به عنوان نمونه در یک موقعیت خاص چنانچه دستتان را برای گرفتن لیوان آب به سوی شخصی دراز کرده باشید و در همان حال بگویید:«بده به من!»در واقع جملهای که شما تولید میکنید،فاقد مفعول و ناقص است.
کاربرد رسمی اختصارات به عنوان صنعت زبانی هنوز در زبان فارسی جایگاه واقعی خود را نیافته است و استفادههای محدودی از آن صورت میگیرد: ناجا/نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران،شارح/شبکه اطلاعرسانی حوزه کاد/کار و دانش،ساواک/سازمان امنیت و اطلاعات کشور(قبل از انقلاب) در عرصهء زبان غیر رسمی و محاوره نیز مردم به صورت خودجوش از اختصارات استفاده میکنند: زیزی/زن ذلیل،موذمار/ادغام موذی با مار به معنای بدجنس،داش/داداش اسکن/اسکناس،ممد/محمد،مملی/مخفف محمد علی،اطل/اطلاعاتی الک/نوشیدنی الکلی،شابدلظیم/شاه عبد العظیم،پی ال پی/پخش لوازم پیکان چمن/چاکر،مخلص،نوکر،ای ول/ای والله،دف/دفرنسیال آی کی یو/ضریب هوشی،بند پ/پارتی بازی،ژلیزر/ترکیب ژیان و بلیزر 3-جانشینی و جابهجایی گاهی حفظ سازههای زبانی و در عین حال جابهجا کردن عناصر با یکدیگر موجب نوعی سهولت یا کوتاهی در بیان آن سازه میشود که از این جهت برای زبان مطلوب است و از آن تحت عنوان جابهجایی یاد میشود."