چکیده:
لطایف الطوایف اثر ارزشمند فخر الدین علی صفی،یکی از امهات متون ادبیات داستانی ماست که از حیث اشتمال بر حکایات کوتاه،طنزآمیز و عبرتآموز،دارای جایگاه و اهمیت ویژهای است.بسیاری از متون کلاسیک بویژه متون داستانی در مجامع و پژوهشهای دانشگاهی،تنها از جنبه لغوی (philological) بررسی میشوند و از نظر ماهیت داستانی کمتر بدانها عنایت میشود و جای تحقیقات تحلیلی (analytic) خالی است.
در این مقاله به بررسی و تحلیل چهار عنصر داستانی یعنی«شخصیت»،«موضوع و درونمایه»، «روایت و روای»و«گفتگو»میپردازیم.در بخش شخصیت،حکایات کتاب از شش نظر بررسی میشود:(از نظر تعداد شخصیتها،جنسیت شخصیتها،طبقات اجتماعی شخصیتها،حرفه و پیشه آنها،ناهنجاریهای باطنی و ظاهری آنها و ویژگیهای اصلی و مهم شخصیتها).
در بخش دوم مقاله،موضوعات و درونمایههای حکایاتها بررسی میشود که به چهار دسته کلی تقسیم شده است:درونمایههای سیاسی،اجتماعی،اخلاقی،دینی،مذهبی و هنری.
تمام اطلاعات ارائه شده در دو بخش شخصیت و موضوعات و درونمایهها با ذکر آمار و ارقام و ارائه جدولهایی است که دقیقا بسامد حضور و ظهور هر مورد را نشان میدهد و بدین ترتیب از هرگونه کلیگویی و اظهارنظر شخصی جلوگیری میشود.سعی شده است براساس آمار و ارقام دقیق،تحلیلی کوتاه و درخور حوصله مقاله ارائه شود.
در بخش سوم و چهارم مقاله نیز«روایت و راوی»و«گفتگو»در حکایات این کتاب بررسی شده است.امید است که حاصل این پژوهش در مطالعات جامعهشناسی ادبیات،بویژه جامعه ادبی ایران قرن نهم و دهم هـ.به کار آید.
خلاصه ماشینی:
"»(میر صادقی،1376،ص 174) موضوعات و درونمایههای حکایات این کتاب را براساس میزان تکرار و تأکید آنها میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: الف)سیاسی و اجتماعی،ب)اخلاقی،ج)دینی-مذهبی،د)هنری الف)درونمایههای سیاسی اجتماعی از کل موضوعات کتاب،301 مورد در حیطه مسائل سیاسی و اجتماعی است که از میان 130 مورد(حدود نصف موضوعات اجتماعی)تنها به شاهان و حاکمان و مسائل مربوط به حکومت اختصاص دارد.
شاه در هر درجه از مقام و جدیت و خشم که باشد،بر اثر سخن زیبا،سنجیده،قاطع، منطقی و طنزآمیز،آرام میشود و گناهکاران یا متهمان را میبخشد(40 مورد)،دست بالای دست بسیار است(10)،سخن گفتن و هر گونه ادعا در حضور شاه،آداب ویژه خود را دارد و اصولا خطرناک است(20)،همچنین بر این مسائل تأکید و نشان داده شده که یا شاه دارای این خصال است و یا باید باشد: نکوهش ستمگری(10)،لزوم سپردن کار به کاردان(5)،میدان ندادن به ساعیان(4)، دائمی نبودن حکومت و ریاست(3)،ترجیح دادن عفو بر انتقام(3)،عدالت(2)،توجه به سپاهیان(2)،تدبیر و کشورداری(2)،قدرت،سخنوری،عمل کردن به قول،کشورگشایی، پایداری در جنگ،نیرنگ در جنگ،اخلاص عمل،داشتن استقلال رأی،ژرفکاری در مسائل و قاطعیت و پرهیز از دادن القاب بیمسمی به بزرگان،خشونت،تنبیه بیش از حد،لذت پرستی،عزل بیدلیل و فریب مداحان خوردن.
در لطایف الطوایف،اکثر قریب به اتفاق گفتگوها به شکل ساده و مستقیم پرسش و پاسخ صورت میگیرد و دو نوع دیگر در آن بسیار نادر است و دلیل آن نیز این است که هدف اصلی نویسنده پرداختن به مناظرات و محاضرات و نشان دادن بداههگویی و حاضرجوابی شخصیتهای حکایتهاست هر چند در معدودی از حکایتها،بعضی اشخاص به واگویههای درونی نیز میپردازند که تعداد آنها بسیار ناچیز است و تقریبا هیچکدام از حکایتهای این کتاب با تکگویی یا گفتار یک طرفه پایان نمیپذیرد."