چکیده:
اشتراک و استمرار برخی از الگوها و مضامین اساطیری در ناخودآگاه فردی،تباری و جمعی انسان،دستاویز اصلی نقد اسطورهای برای بازیابی و تحلیل تجلیات مختلف اسطوره و آیین در انواع ادبی است.از منظر این نقد و اصول و مبانی آن،در تذکره الاولیای عطار بهعنوان یکی از متون پایهای ادب عرفانی،چند نکته درخور ذکر به نظر میرسد؛از جمله اینکه بر طبق ساختارشناسی داستان ابراهیم ادهم و پسرش و مقایسه اجزای داستانی آن با چند روایت مشهور«نبرد پدر و پسر»احتمالا طرح کلی این داستان بر الگوی داستان رستم و سهراب پرداخته شده و در قالب بنمایه حماسی-اساطیری«رویارویی و ستیز پدر و پسر»-البته با تفاوتهای ناشی از صبغه عرفانی آن-قابل بررسی است.
ابراهیم ادهم از صوفیانی است که گزارش احوال او با مضامین داستانی و افسانهای درآمیخته است و باتوجه به نفوذ و تأثیر شاهنامه در تبدیل سرگذشت و سیمای بعضی شخصیتهای تاریخی به روایات و چهرههای مردمپسند و غیرتاریخی،این حدس چندان نامتحمل نیست که در پرداخت داستان«ابراهیم ادهم و پسرش»الگوی کلی روایت رستم و سهراب موردنظر بوده باشد.
خلاصه ماشینی:
"نخست اینکه در تحلیل نمونه موردنظر در این مقاله(یعنی داستان ابراهیم ادهم و
ساختارشناسی داستان ابراهیم ادهم و پسرش در تذکره الاولیا مقدمه تحلیل آن از منظر نقد
ابراهیم ادهم همسر و پسر شیرخوار خود را در بلخ ترک میکند،رستم نیز پس از ازدواج با تمینه او را در سمنگان میگذارد و خود به ایران بازمیگردد و سهراب در سرزمین مادری زاده
پسر ابراهیم ادهم«چون بزرگ شد،پدر خوش را از مادر طلب کرد»سهراب نیز:بر مادرآمد بپرسید از وی بدو گفت:گستاخ با من بگوی
در داستان عطار«مادر گفت پدر تو گم شده است و به مکه نشانش میدهند»تهمینه نیز پدر
داستان رستم و سهراب نیز بهرغم پافشاری فرزند،این پدر است که از معرفی خویش سر باز
بمیرد،و این دعا در حق فرزند اجابت میشود و به نظر عطار وی پسر خویش را قربانی حق
سرگذشت ابراهیم ادهم و پسرش در تذکره الاولیا بر پایه طرح کلی روایات نبرد پدر و پسر
ابراهیم ادهم از صوفیانی است که روایات و افسانههای بسیاری درباره او نقل شده و
در داستان تذکره الاولیا آهو،پیک اهورایی و یزدانی است که ابراهیم ادهم را متنبه میکند.
داستان رستم و سهراب به کرات مورد تقلید داستانپردازان قرار گرفته است و برای نمونه غیر
از منابع متاخر هم در روضات الجنات این داستان را در شرح احوال ابراهیم ادهم مییابیم
این داستان نیز عینا با روایت عطار همسان نیست و در آن پسر ابراهیم ادهم نمیمیرد و
رویارویی پدر و پسر دارد،این مشترکات،کلی است و در جزئیات تفاوتهایی نیز دیده میشود
در تذکره الاولیا پسر بیم دارد که اگر خود را معرفی کند،پدرش بگریزد و این پرهیز و"