خلاصه ماشینی:
"مثلا قدری بیندیشید و بهبینید اگر فرضا برای وجود خدا دلیلی نداشته باشیم و اگر برای یکتائی او برهانی نباشد بر عدم وجود او هم دلیل و برهانی نیست پس چرا و بچه جهت وجود خدا را منکر میشوند آیا نیروئی جز تو هم چشم عقل ما را کور میکند؟و پرده سیاه و تاریک او است که جلو این حقیقت آشکار میکشد؟و توهم است که بر ضد عقل مشغول فعالیت است و از دستور و فرامین عقل سرباز میزند و خود را عالیتر و بزرگتر از آن میداند که بحکم عقل تن در دهد این قوه توهم همه را از راه راست و حرکت بسوی هدف معین خود که فطرة هر کسی خواه و ناخواه بسوی او در حرکت است منحرف میسازد با عقل میجنگد و دلایل و براهین متین عقل را بیاثر میکند و بالاخره در باطن بیشتر مردم فاتح و غالب از این مصر که بیرون جسته کامیاب و فرمانروا میگردد و نفس را بیچاره و مطیع خویش میسازد."