خلاصه ماشینی:
"برای کودکان عزیز این کارها کار خدا است «روز جمعه مهدی بمنزل محمد که یکی از همشاگردیهای اوست رفته بود.
مهدی خواست یکی از آنها را بغل کند،محمد گفت:این کار را نکن بچه گربه از بغل کردن ناراحت میشود.
مهدی پرسید:چرا بچه تا بدنیا میآید پستان مادر پر از شیر میشود؟ محمد:چون بچه دندان ندارد و نمیتواند غذای جویدنی بخورد بهترین غذا برای او شیر است.
مهدی:گربه عقلش بدندان و این چیزها نمیرسد تا برای اینکه بچههایش نمیتوانند غذای جویدنی بخورند،شیر برای آنها تهیه کرده باشد!.
مادر محمد که در این میان برای انجام دادن کاری باطاق وارد شده بود و بحرف بچهها گوش میداد،گفت:بله!معلوم است که عقل گربه و یا حیوانات باین چیزها نمیرسد تازه اگر میرسید؛نمیتوانست به پستان خود شیر بیاورد،این کارها کار خدا است!
چون خدا میداند که بچهء تازه بدنیا آمده نمیتواند غذای جویدنی بخورد باینجهت برای مادر پستان آفریده و طوری پیشبینی کرده که تا بچه بدنیا بیاید غذای او در پستان حاضر شود»."