خلاصه ماشینی:
"گندم خرواری 50 تومان نان یک من تبریز پنج ریال نخود خرواریسی تومان باقلا خرواری سی تومان.
محرر این ورقه خود مشاهده نمودم که فقیری بدکان بقالی رسید خودرا انداخت بروی قناره کشمش دو نفر شاگرد بقال هریکی چوب گرفتهچنانکه آهک را میکوبند باو میزدند و او اصلا سر را بالا نمیکرد و مشغولخوردن بود باوجوداینکه اعلیحضرت ظل اللهی ناصردین شاه چهارکاروانسرا از چهار دروازه شهر خالی کرده بود و فقرا را در آنجا مکان دادهبود روزی نیم من نان پخته بهریکی میداد و لحاف و بالاپوش میدادند بازدر شهر بقدر پانصد نفر گرسنه اجتماع داشتند و بهر دکان که میرسیدندغارت میکردند.
روزی سی نفر یا پنجاه(پنج)نفر از گرسنگی و سرماخشک شده در کوچه و بازار افتاده بود دکاکین خباز و بقال و علاف و قنادرا هریکی دو نفر چوبدار ایستاده بودند و محافظت میکردند."