خلاصه ماشینی:
"چون کرد در آن مکان درنگی پروانهء کوچک قشنگی پرواز کنان رسید آنجا بنشست و بیارمید آنجا زنبور ورا چو نزد خود دید با مهر تمام ازو بپرسید هرگاه که ایستاد باران ز ینجا بکجا روی بگوهان گفتا که درین هوای آزاد هر سوی پرم بخاطری شاد بنشینم بر گل قشنگی لذت ببرم ز بوی و رنگی بنگر که چه گفت کبت عاقل شیرین سخنی که میبرد دل هرگاه که ایستاد باران خورشید نمود روی رخشان من پیشهء خویش پیش گیرم دنبالهء کار خویش گیرم زیرا که ترقی است از کار از کار برند سود بسیار آنکو بره طلب برد رنج ز ان رنج بدست آورد گنج خواریست نصیب قوم کاهل عزت گردد ز سعی حاصل گر هوش و خرد ترا بود یار این پند نکو ز دست مگذار در کار باهتمام میکوش وز طالع بدمنال و مخروش بدبختی تو از آسمان نیست در طالع بدترازیان نیست بدبختی تو ز پسی تست وز سستی و خودپرستی تست با غفلت و کاهلی مشو یار با کار بساز و کام بردار کار است وسیلهء سعادت سستی است که آورد شقاوت (رباعی) گر باخردی قصد می ناب مکن خود را ز شراب مست و بیآب مکن از باده مده مایه مردی بر باد بنیاد خرد خراب ازین آب مکن ایضا جانا اگرت خیر دو عالم هوس است نیکی کن اگر به نیکیت دسترس است این بند ترا بس است اندر همه عمر در خانه اگر کس است یک حرف بس است 28/7/1334 عبد العظیم قریب"