خلاصه ماشینی:
"مناسبت ماه شعر به انتخاب:طاهرهء ابراهیمی زیارت دوس دارم صدات کنم،تو هم منو نیگا کنی من تو رو نیگات کنم،تو هم منو صدا کنی قربون چشات برم،از راه دوری اومدم جای دوری نمیره،اگه به من نیگا کنی دل من زندونیه،تویی که تنها میتونی قفسو واکنی و،پرنده رو رها کنی میشه کنج حرمت گوشهء قلب من باشه؟ میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی؟ تو سرت شلوغه،زیر دستیات فراوونن از خدا میخوام کمی،نیگا به زیر پا کنی تو غریبی و منم غریبم،اما چی میشه این دل غریبه رو،با خودت آشنا کنی دوس دارم تو ایوون آیینهات،صب تا غروب من با تو صفا کنم،تو هم منو دعا کنی به وفای کفترای حرمت،منم میخوام کفتری باشم که تنها تو منو هوا کنی دلمو گره زدم به پنجرهت،دارم میرم دوس دارم تا من بیام،زود گرهها رو واکنی صد هزار دفعه شده،پای ضریح زار میزنم تا دلت یه بار بسوزه،دردمو دوا کنی دوس دارم که از حالا،تا صبح محشر،همه شب من رضارضا بگم،تو هم منو رضا کنی سید حسن ثابت محمودی(سهیل) دخیل مهمون از راه اومده شهر شده آماده بازم امشب تو حرم غلغله و فریاده دل گنبد داره از غصهء و غم میترکه چن هزار تا دل غمگین تو خودش جا داده قد گلدسته وقاری داره امشب،که نگو رو ضریح قامتش دست نیاز باده تشنگی مثل گدایی که دروغی باشه دم سقاخونه،زیر دست و پا افتاده غم غربت اومده دخیل ببنده به دلم به خیالش دل من پنجرهء فولاده!"