خلاصه ماشینی:
"جالب اینجاست که این سه اتاق را برای انبار کود شیمیایی مناسب ندانستهاند و به تازگی انبار بسیار مهم و بزرگی،طبق اصول مهندسی و با تمام تجهیزات و بهترین مصالح و با تمام تجهیزات و بهتری مصالح ساختمانی ساختهاند!و وقتی که شرکت تعاونی ساختمان قدیمی را تخلیه کرد،آموزش و پرورش منطقه قلقلرود از ناچاری دانشآموزان دختر دورهء راهنمایی را در آن مستقر کرد.
همین امروز که این نامه را مینویسم،در دفتر مدرسه،با یکی از اعضای انجمن اولیا و مربیان که برای قدردانی از زحمات معلمان در هفته معلم به مدرسه آمده بود،صحبت همین بود که جماعت معلم،بالاخص همکاران مرد،نشاط و شادابی ندارند.
اما در مورد تشکلها هم آیا وقت آن نرسیده است که این تشکیلات در جامعه فرهنگی شکل بگیرد؟و سؤال اینجاست که حضرت عالی که بیشتر از ما در جریان هستید،آیا میدانید چه کسی یا چه کسانی باید این تشکلها را راهاندازی کنند؟البته به نظر من،یکی از دلایل آن همان وضع معیشتی این قشر است که به جای این که به اینگونه فعالیتها روی آورند،به دنبال لقمه نانی هستند.
اما به گفته جناب عالی،دهها هزار معلم ورزش،که در واقع ورزشکاران جامعه هم از کلاسهای این عزیزان بیرون آمدند،یک تیم ورزشی کوچک هم ندارند و به امید روزی که جامعه فرهنگی ما با همه گستردگی دارای کانونهای فعال،انجمنهای قوی و تیمهای ورزشی باشد و این امر با تغییر نگرش جامعه به مقوله فرهنگ در حکم یک اصل زیر بنایی و نه یک سازمان مصرفکننده و تغییر در وضع معیشتی و رفاه اینجامعه بزرگ فرهنگی تحقق نمییابد.
معلم کلاس دوم ابتدایی بودم که هر صبح به شوق دیدار 30 دانشآموز کوچک روانهء مدرسه میشدم و یک سال را با تمام لحظات به یادماندنی با بچههای پرهیاهو،با صدای گرم و کلام مهربان آنان گذراندم."