خلاصه ماشینی:
"شاعره بینظیر بهائی یک غزل دیگر گفته است که مطلع آن این است: جوانی چه آورد و پیری چه برد بت خوردسال و می سالخورد در این غزل هم مضامین مبتذل شراب و عشق آورده شده است و مضمون بکری نیست که در اشعار؟؟؟شعر یافت نشود قافیه این بیت هم غلط است برد با خورد قافیه نمیشود چونکه خود که در تکلم مضم خاء است در اصل بفتح خاء است و شاعر مبتدی هم میداند که برد و فشرد و سترد با خورد قافیه نمیشود- حالا غزل پنجم و آخری قرة العین را ملاحظه فرمائید: هلهای گروه عمائیان بکشید هلهله و لا که ظهور دلبر ما عمائیان شده فاش و ظاهر؟؟؟ملا ظهور عیان نمیشود و فاش و ظاهر و برملا هر سه حشو قبیح است و عمائی(کور)هم درست نیست صحیح اعمی است وقتی مخاطب کور باشد چطور میتواند ظهور دلبر را بهبیند از بیت معلوم میشود که خطاب به بابیها است که از آمدن باب هلهله کنند و همانها را کور گفته است چونکه مسلمانها که هیچوقت برای باب هلهله نکردند."