خلاصه ماشینی:
"و در جنگها شجاعان عرب از او میترسیدند او را فارس یلیل میگفتند یلیل جائی بود نزدیک بدر که عمرو بن عبدود در آنجا تهوری از خود نشان داد که باین لقب مشهور گشت و چگونگی آن اینست: قبل از بعثت پیغمبر(ص)اسلام معمول بود که ثروتمندان قریش برای تجارت بسوی شام میرفتند چنانکه چندین بار خود پیغمبر بزرگوار نیز بهمین قصد بسوی شام تشریففرما شده بودند روزی کاروان تجار بسوی شام میرفتند در عرض راه بجائی رسیدند که نام آنجا یلیل بود ناگهان دیدند هزار نفر دزد مسلح از قبیلهء بنی مکرم از گوشهء آن بیابان پیدا شده و بسوی آنان حملهورند اهل قافله که عموما از بازرگانان و فاقد اسلحه بودند در مقابل یکچنین سپاه بزرگ تاب مقاومت را نداشتند این بود که اموال خود را ریخته و فرار کردند.
احدی جواب نداد علی علیه السلام از محل خود که در کنار خندق برای حفظ ان قسمتی که عمرو و همراهانش عبور نموده بودند با عدهء دیگر پاس میداد حرکت کرده و آمد نزد حضرت رسول(ص)و عرض کرد من این ماموریت را انجام میدهم پیغمبر بزرگوار فرمود تو بنشین این عمرو است عمرو باز رجز خود را مکرر نموده و میگوید:آخر آن بهشت شما کجاست که هرکسی از شما کشته شود بآن میرود؟.."