خلاصه ماشینی:
"هر مردمی که از حیث فکر در راه باشند یعنی اولا مقاصدیکه دارند و در راه رسیدن بآنها فکر میکنند آن مقاصد صحیح و حق باشد و ثانیا راهی که برای وصول بآن مقاصد در نتیجهء فکر خود پیدا میکند آن راه درست و عاقلانه باشد،چنان مردم در دنیا و آخرت سعادتمند میشوند یعنی صاحب ثروت میشوند،دارای قدرت میشوند،سلامتی و امنیت پیدا میکنند،روح و اخلاق آنها پاکیزه و معتدل میگردد و از زندگی چنانکه باید بهره میبرند و خوشی میبینند اما مردمی که از حیث فکر گمراه کردند یعنی یا در اطراف مقاصد فساد فکر کنند که چه جور دیگران را بفریبند،چه جور زبان بازی کنند و آنچه در دل ندارند با زبان بگویند،چه جور کار نکرد مزد بردارند،درس نخوانده تصدیق دانش بگیرند،با عدم اطلاع و لیاقت مقامات را اشغال کند،خود را با لقای که معانی آن القاب در آنها نیست ملقب گردانند،برای فلان همکار چه پاپوشی بدوزند،در راه فلان آدم چه سنگی بیندازند در مقام عرض حاجت چه دروغهائی ببافند،در مورد تمامی مفسدی چه تهمتهائی ببندند و مانند این مقاصد فاسد،یا آنکه اگر مقصد صحیحی دارند راه آنرا غلط تشخیص دهند مثل اینکه میخواهند فرضا تجارت کنند و نفع ببرند و این مقصد صحیح است اما راهش را چنین تشخیص بدهند که در هر یکمن جنسی که صادر میکنند یک چارک غش بزنند یا آنچه بحال مردم فایده ندارد جز اینکه ثروت آنها را بیرن برد و مانند این مثلها آنچنان مردم در دنیا و آخرت بدبخت خواهند شد یعنی هی ثروت را از کف خواهند داد هم قدرت را هم سلامتی را هم امنیت را هم روح پاک را هم اخلاق نیک را هم آسایش و لذت زندگی را و برای چنان مردم زندگی چنان تلخ و دشوار خواهد شد که تمنای مرگ کنند."