چکیده:
<P>موضوع حاکمیت پیش از مقولهء دولت مطرح شده است که تحلیل این موضوع، بحث دربارهء قدرت و مبانی مشروعیت،به مانند گیاهی است که،همچون قارچ، بیریشه(در تاریخ)است.</P><P> از دیگر سوی بحث حاکمیت،امروزه به مرحلهء بلوغ و گاه پختگی رسیده است:در گذشته هنگامی که از حاکمیت سخن به میان میآمد،بیدرنگ یاد حاکم،حاکمیت شاهی و...در خاطر نقش میبست،در حالی که امروزه حاکمیت پارلمانی،حاکمیت محلی،...نشان از حاکمیت دولت،حاکمیت ملی به میان میآید، به نظر میرسد که قدرت در دست یک شخص حقوقی انتزاعی است.</P><P> در رویکرد جدید از حاکمیت دولت،به تلویح حاکمیتهای ملی،حاکمیت قانون و غیره وجود دارند.آن گاه که جامعه به سطحی از توسعهیافتگی فرهنگی و سیاسی میرسد که از دو حاکمیت فوق برخوردار میشود بیتردید حکومت متمرکز و متراکم را نمیپذیرد و انتقال بخشی از حاکمیت به سطح محلی را میطلبد.در این مقاله به مباحثی عام در این خصوص میپردازیم.</P>
خلاصه ماشینی:
"*شکلگیری دولت و گونههای حاکمیت *تمرکززدایی و انتقال خردگرایانه حاکمیت به سطح محلی مفهوم حاکمیت در برداشت سنتی از حاکمیت،سلاطین و امپراتوران گذشته،ضمن پیوند خویش با قدرت الهی،بر این باور بودند که«حاکمیت حقی است برای هدایت جامعه»که به آنان واگذار شده است برای مثال در ایران باستان،میان قدرتهای حاکم و باورهای دینی،رابطهء نزدیکی وجود داشت.
منتهی میشد؛در حالی که در برداشت جدید از حاکمیت دولت،این مفهوم از کالبد ملی و مردمی بیرون آمده و از اقتدار مطلق برخوردار نیست:در قرن بیستم به حاکمیت دولتی از دو سو تهاجم شد:از یک سو نهادهای بین المللی و فراملیتی که طالب انتقال بخشی از امتیازات حاکمیت دولتی به خود بودند،و از سوی دیگر،نهادها و سازمانهای مادون ملی،چون مجامع و سازمانهای محلی که آنها نیز خواستار تقسیم حاکمیت دولت مرکزیاند.
انتقال حاکمیت به سطح محلی از محتوای گفتارهای پیش چنین برمیآید که به موازات فاصله گرفتن از رویکرد سنتی حاکمیت دولت،انحصار قدرت و متمرکز بودن آن،به نفع دو قطب فراملیتی و مادون ملیتی (محل)،تردیدهایی صورت گرفته است:در چارچوب ملی،انتقال هریک از صلاحیتهای وابسته به حاکمیت دولت،به نهادهای منتخب محلی،به معنی قدمی کموبیش بزرگ در تقسیم حاکمیت به سود سازمانها و اجتماعات محلی است.
افزون بر این،در صورت پذیرش نظام نامتمرکز پیشرفته، همچون منطقهگرایی1و«وحدت درهمآمیخته»2،که نزدیک به نظام فدرالاند،بخش درخور توجهی از حاکمیت دولت به سطح محلی انتقال مییابد(شمس 7731) در صورتی که برخی صلاحیتهاو امتیازات راهبردی دولت،همچون امتیاز برخورداری از قوای سهگانه،زبان رسمی محلی(در کنار زبان ملی)،اخذ مالیات و ایجاد منابع مالی محلی،برقراری محدود روابط در زمینههای خاص،با دیگر کشورها..."