خلاصه ماشینی:
"ضرورت تحقیق از آنجا که هر کدام از عناصر فوق ابعاد متفاوت و جنبههای گوناگون دارند و نیز به دلیل ماهیت خاص آموزش این عناصر که تنها از طریق بررسی زمینههای عملی میتوان ابعاد آنها را شناخت،مطمئنا بهتر است همراه با تفکر و اندیشه نظری و فردی دربارهی این عناصر مهم،تجربیات جمع بزرگتری از دستاندرکاران آموزش زبان و ادبیات فارسی را نیز فراهم کرد و سپس با طبقهبندی این تجربیات و دیدگاهها و نظریات آنان زمینه را برای یک پژوهش عمیق و اساسی آماده نمود.
آنها عوامل زیر را در نامناسب بودن ساختار کتب،مؤثر دانستهاند: مطالب خشک و بیروح-مطالب عاری از ذوق-تفهیمی و کاربردی نبودن مطالب- قالبی بودن(در نتیجه اجبار به حفظ کردن مطالب و فقدان انگیزه برای مطالعه بیشتر)- حجم بیش از حد کتب-غیر ضروری بودن بعضی مطالب-یکنواخت و بیتنوع بودن مطالب(بیجاذبه بودن)-بیتوجهی به ادبیات (نظم و نثر)-خارجی-القای چارچوب فکری خاص(که دانشآموز را از آزاداندیشی و تفکر بازمیدارد)-نبود توضیحات کافی در مورد مطالب دشوار-وجود ابهاماتی در مطالب و معانی-نبودن مقدمههایی در توضیح نوع و موضوع متون-ارائهی پاسخ در پایان مباحث (که روش نادرستی است)-نبودن سؤالات «خودآزمایی»در پایان دروس و مباحث- گنجاندن مطالب و مباحث و تمرینات بسیار در یک حجم محدود و به صورت فشرده-عدم تناسب میان حجم متون کهن و معاصر-عدم تنظیم و سازماندهی و تقسیمبندی صحیح و اصولی در تدوین مطالب(از لحاظ تقدم و تأخر مطالب،از ساده به مشکل)-عدم تنظیم اصولی مطالب و مباحث یک کتاب واحد در سالهای مختلف تحصیل(به طوری که هر کتاب مکمل کتاب سال قبل و مبتنی بر دانستهها و آموختههای قبلی دانشآموز باشد) -نبودن روش اصولی و علمی در تهیهی مطالب هر کتاب-آشفتگی و نبود ارتباط منطقی میان مطالب."