خلاصه ماشینی:
"حکایت رؤیارویی او با رستم در ادب فارسی تجلی یافته است:چنان ز سایه مژگان او هراسیدم/که اشکبوس کشانی ز تیر رستم زال(قاآنی)/5 همی برخروشید:میخروشید،ماضی استمراری به سبک قدیم/برسان:مانند/ کوس:طبل معنی و مفهوم:پهلوانی که نامش اشکبوس بود طبل میخروشید.
نام او در شمار پهلوانان دیگر در شعر فارسی آمده است/گرد رزم به ابر اندرآمد:کنایه است از؛شدید شدن جنگ/ در مصراع دوم آرایهی اغراق وجود دارد.
بیت 41- بدو گفت خندان که نام تو چیست؟ تن بیسرت را که خواهد گریست؟ را:در مصراع دوم حرف اضافه است به معنی:بر معنی و مفهوم:اشکبوس درحالیکه خندهای تمسخرآمیز بر لب داشت به رستم گفت:نام تو چیست؟و چه کسی بر پیکر بیجانت خواهد گریست.
معنی و مفهوم:رستم به اشکبوس چنین جواب داد،برای چه نام مرا میپرسی؟زیرا از این پس(پس از این جنگ)تو دیگر وجود نخواهی داشت که به هدف و آرزویت(که شکست من و ایرانیان است)برسی.
معنی و مفهوم:رستم به او چنین جواب داد:کهای مرد بیهوده گفتار و گستاخ آیا تاکنون کسی را ندیدهای که پیاده جنگ کند و سر سرکشان و عصیانگران را با سنگ بکوبد و آنها را از میان بردارد؟ 02- به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ سوار اندر آیند هر سه به جنگ؟ شهر:کشور معنی و مفهوم:آیا در کشور و سرزمین شما،شیر و پلنگ و نهنگ،سواره به جنگ میآیند؟ (پرسش انکاری است.
معنی و مفهوم:هنگامی که نوک تیر به نزدیکی دست(چپ)او(رستم)رسید آنچنان با سرعت از چلهی کمان رها شد که به یک چشم به هم زدن از مهرهی پشت اشکبوس گذر کرد.
معنی و مفهوم:رستم تیر را بر قلب اشکبوس زد و همان زمان آسمان[به نشان (به تصویر صفحه مراجعه شود) تقدیر از چیرهدستی رستم]بر دست او بوسه داد."