خلاصه ماشینی:
"آیا تا به حال درباره حقیقت ذات خداوند اندیشیدهاید؟!بلکه آیا کسی هست که تا کنون در این باره فکر نکرده باشد، و نخواهد معبود خود را بشناسد؟و پی به حقیقت هستی او ببرد؟!کدامین مکتب یا فلسفه است که تا کنون پای در این وادی ننهاده باشد؟!آیا براستی خدا چیست؟!او او را به چه عنوانی باید شناخت و پرستید؟!(1)امام صادق(علیه السلام)میفرمایند:«...
است که دیگران گویند؟!گذشته از همه اینها، آیا اصلا دلیلی بر وجود او هست؟!آیا دلیل وجوب و امکان و یا برهان مشهور به برهان صدیقین و امثال آن وافی به مطلوب هستند یا خیر؟!برای رسیدن به پاسخ صحیح، اول باید آن عنوان کلی که همه چیزهای قابل شناخت را، زیر مجموعه آن هستند پیدا کرد؛و از ملاک و نشانهای که اشیاء را محتاج به آفریننده و خالق میکند، جستجو کرد، وگرنه اگر اشیاء بتوانند همیشگی و غیرمحتاج به غیر باشند، نه نیازی به خالق خواهد بود، و نه احتیاجی به بحث از ذات او؛ گذشته از اینکه اگر آن ملاک شناخته نشود؛چه بسا عنوانی را خالق انگاریم، که او نیز مخلوق و محتاج به غیر باشد:...
بلکه ما گوییم که آنچه با مطلق حواس تصور شود، و بدانها ادراک گردد، و حواس ممثلا تحدیدش کند، مخلوق میباشد، و گزیری از اثبات آفریننده اشیاء، به گونهای که از دو وجه نامعقول که یکی نفی-زیرا نفی همان ابطال و عدم است-و وجه دوم تشبیه او به صفات آفریدههایی که ترکیب و تألیف در آنها هویدا است، نباشد؛پس چارهای از اثبات آفریننده، به گواهی وجود آفریدهها، و احتیاجشان به آفریننده، و اینکه آنها ساخته شدهاند، و صانع آنها غیر آنهاست، و چون آنها نتواند بود، نیست."