خلاصه ماشینی:
"چون در منطق به اثبات رسیده است که فصل، مقسم جنس است نه مقوم آن؛یعنی فصل باعث تحقق و تحصل ذات جنس میشود نه این که ذات جنس را به او بدهد؛در صورتی که اگر جنس حقیقت وجود، وجود باشد، به دلیل این که وجود، بالذات تحقق و تحصل دارد، لازم میآید فصل به جای این که به آن تحصل بدهد، ذات او را به او داده و در نتیجه مقوم جنس شده باشد نه مقسم آن، و این امر محال است؛زیرا در این صورت فصل معنای خود را از دست داده و فصل نخواهد بود.
با توجه به این دو جنبه(مفهوم و مصداق وجود)عدهای وجود یعنی مفهوم وجود را بدیهی و عدهای دیگر وجود، یعنی حقیقت و کنه وجود را غیر قابل تصور دانستهاند و حاج ملا هادی سبزواری در بیت ذیل از منظومه خود میان این دو قول جمع نموده و میگوید:مفهومه من اعرف الاشیاء و کنهه فی غایة الخفاءیعنی مفهوم وجود از شناختهترین امور و کنه آن-که همان حقیقت نوری بسیط است که (*)معقولات ثانویه منطقی، مفاهیمی هستند که از مفاهیم ذهنی در ذهن انتزاع میشوند و مفاهیم ذهنی در ذهن به آنها متصف میشوند، مانند مفهوم جنس و فصل.
جمهور فیلسوفان و متکلمان و نیز عرفای اسلامی، قول اول را پذیرفتهاند که برای نمونه به سخنان بعضی از آنها اشاره میکنیم:1-حکیم ابو نصر فارابی میگوید:وجود و وجوب و امکان، از معانی بدیهی التصور میباشند و تعریف آنها به واسطه اقوال دیگر امکان ندارد؛ زیرا هیچ معنی و مفهومی اعرف از آنها نیست و اگر گاهی آنها را با عباراتی تعریف نماییم، صرفا به منزله تنبه است نه تعریف حقیقی."