خلاصه ماشینی:
"پرسش نیچه چنین بود:چگونه این تقدیس کهن که در درازنای قرنها و قرنها بر بشریت مسیحی اروپا استیلا داشت، فرو میپاشد و بند از بندش میگسلد تا تقدیس تازه دیگری جایگزین آن بیابد؛همانند:تقدیس علم، الاهه علم، تسلط بر طبیعت، اشیاء و هستی؟ نیچه مرگ تیپ معینی از تیپهای انسانگرایی کلاسیک مسیحی را اعلام کرد که-چنانکه در مثل فرانسوی است-«وقت خود را خورده بود»و مرگ مطلق تقدیس را اعلام نداشته است.
عبارتی این چنین را میپذیرم اما جز آن، نه!هاشم صالح:نمیتوانم این مسائل بزرگ مرتبط به انسانگرایی کلاسیک اروپایی و تیپ معرفت کلاسیک و اعتراض اندیشمندان فرانسه علیه آن در درازنای فترت پیشین را مطرح کنم بیآن که اعتراض خود شما بر استشراق یا آنچه اسلام شناسی کلاسیک میخوانید به یادها خطور کند که بخشی تفکیک ناپذیر از انسانگرایی دیرین اروپایی است.
به سخن دیگر، میباید بین این دو، خلط نشود چنانکه بسیاری از نویسندگان ستایشگر مسلمان عمل میکنند آنگاه که امکان مییابند علم اتم را در قرآن پیدا کنند و وقتی که میگویند قرآن از همه اکتشافات نو، پیشی گرفته است(نگا:مصطفی محمود و دیگران)من به مسلمانان میگویم:قرآن کتاب علوم طبیعی نیست و کتاب علوم ریاضی، فیزیک و زیست شناسی نمیباشد.
دکتر هاشم صالح که کتاب استاد ارغون«نقد عقل اسلامی»را به زبان عربی با عنوان«تاریخیة الفکر العربی الاسلامی» برگردان کرده و بر آن پاورقی نگاشته، میگوید:مراد دکتر ارغون از اسطوره، مدلول انتروبولوژیک آن است بدین معنی که حقیقتی در تاریخ پیدا آید، اما خیالپردازی مردم تا حد زیادی واقعیت آن را دگرگون و بزرگنمایی کند و بدان بال و پر دهد."