چکیده:
نوشتار حاضر به سبک و سیاق مدخل های دایره المعارف ها به نحو مختصر اما مفید و جامع
به سه مقوله تاریخ, روش شناسی و فلسفه تاریخ پرداخته است. بخش اول به گرایش های
مختلف در علم تاریخ, ارتباط تاریخ با علوم اجتماعی و انسانی, تإثیر جنگها و انقلاب
ها در پیدایش نسل جدیدی از مورخان, هدف و انگیزه مورخ از تاریخ نگاری و وظایف
مورخان در امر خطیر تاریخ نگاری و... اختصاص دارد.
مولفان درمبحث بعدی ضمن اشاره به شروط لازم در بهره گیری از منابع به ویژه عنایت به
نقد درونی و نقد بیرونی منابع, بر ضرورت روشمند بودن مطالعات تاریخی تإکید ورزیده
اند و سپس به مسإله عینیت تاریخی پرداخته و در نهایت به این سوال پاسخ داده اند که
آیا می توان تاریخ نهایی یک دوره را نوشت یا نه ؟
در سومین و آخرین بخش مقاله مبحث فلسفه تاریخ و به تعبیر دقیق تر به چهار نحله
فلسفه نظری تاریخ یعنی نحله های پوزیتیویستی, ایده آلیستی, مارکسیستی و تاریخی گری
یا مکتب اصالت تاریخ پرداخته شده است و در نهایت مقاله با پرداختن به علت پیدایش
فلسفه علم تاریخ از اواسط قرن نوزدهم میلادی خاتمه می یابد.
خلاصه ماشینی:
"مولفان درمبحث بعدی ضمن اشاره به شروط لازم در بهره گیری از منابع به ویژه عنایت به نقد درونی و نقد بیرونی منابع, بر ضرورت روشمند بودن مطالعات تاریخی تإکید ورزیده اند و سپس به مسإله عینیت تاریخی پرداخته و در نهایت به این سوال پاسخ داده اند که آیا می توان تاریخ نهایی یک دوره را نوشت یا نه ؟ در سومین و آخرین بخش مقاله مبحث فلسفه تاریخ و به تعبیر دقیق تر به چهار نحله فلسفه نظری تاریخ یعنی نحله های پوزیتیویستی, ایده آلیستی, مارکسیستی و تاریخی گری یا مکتب اصالت تاریخ پرداخته شده است و در نهایت مقاله با پرداختن به علت پیدایش فلسفه علم تاریخ از اواسط قرن نوزدهم میلادی خاتمه می یابد.
[علم] تاریخ برای محرز ساختن سلسله حقایق عینی درباره انسان و جامعه[می بایست از] معیارهای علوم اجتماعی تبعیت کند, در عین حال تحلیل و تفسیری که مورخان[از گذشته]ارائه می کنند, متضمن نوعی درک شهودی و تصوری است, از این رو کار آنان تا حد زیادی هم سنگ هنر دانسته شده است.
متفکران نئوفرویدی نظیر نورمن براونNorman Brown) ) و هربرت مارکوزهMarcuse) Herbert) که تحت تإثیر اندیشه های مارکس جوان بودند, به بیگانگی کامل انسان در یک جامعه بیش از پیش صنعتی اشاره می کردند و درباره امکان تحقق تمدن غیر سرکوبگر اندیشه و تإمل می کردند, اما آن ها برخلاف مارکس, بر این عقیده نبودند که در یک جامعه از نظر فنی پیشرفته, با ابزار پیچیده سلطه آن, تناقضات موجود در جامعه مستقر, نیروهای تاریخی آزادی بخشی را خواهد آفرید که موجب تحول آن خواهند شد."