چکیده:
برای تحلیل سیره سیاسی - حکومتی پیامبر اعظمصلی الله علیه وآله نخست هدف ارسال رسل
بررسی شده است. در اندیشه قرآنی علامه طباطبایی، این بحث از انسانشناسی آغاز و به
معرفتشناسی و فلسفه اجتماعی - سیاسی و سپس فلسفه وحی و نبوت میانجامد. ویژگیهای
انسان و علوم و ادراکات او به گونهای است که به شناخت حقایق هستی و بهرهگیری از
دیگر موجودات در طی طریق و حرکت استکمالی منجر میشود، از جمله به زندگی اجتماعی
منزلی و مدنی و استخدام و بهرهگیری از دیگر انسانها و اجتماع انسانی. از آنجا که
پایه زندگی اجتماعی - سیاسی انسان، استخدام و رفع نیازهای وجودی خود بود تا در هر
جا و هر زمان که امکان فراهم میآورد استخدام و بهرهگیری به صورت یک طرفه اعمال
میگردید و اگر این استخدام یک طرفه ادامه مییافت بذر شرک و بت پرستی بود. خدای
سبحان پیامبران را برانگیخت تا با تربیت انسان و ارائه قانون اجتماعی، زندگی
اجتماعی انسان را سامان عادلانه بخشند. دین الهی و انسانی، که برای آزاد سازی انسان
و فراهم آوردن بستر حرکت استکمالی او آمده است، باید ویژگیهایی داشته باشد؛ از
جمله اختصاص ندادن دریافت معارف و حقایق دینی به عده اندکی از مردم. سیره پیامبر
عظیمالشأنصلی الله علیه وآله اسلام نیز چنین بود که دین را بر عام و خاص عرضه
کرد. سیره سیاسی - حکومتی پیامبرصلی الله علیه وآله سیره امامت بود نه پادشاهی و
اظهار حقایق اسلام از سوی او به صورت دعوت به کلیات و مجملات؛ و در بیان احکام،
تدریجی بودن را در پیش گرفت تا با مردم همراهی و ارفاق کند. ایشان در دعوت و ارشاد
و اجرا نیز مراتب دعوت گفتاری و دعوت انکاری و جهاد را رعایت میکرد.
خلاصه ماشینی:
"(24) همچنین در آیه شریفه خدای تعالی از «بعثت» پیامبران یاد کرده است، زیرا تعبیر به بعثت که به معنای برخاستن از خواب و ماندن است با حال اولی انسان که حال خمود و سکوت است مناسب است؛ بعلاوه بعثت و انزال کتاب، بیان حق برای مردم و آگاهاندن آنان به حقیقت امر وجود و حیاتشان است و خبر دادن به آنان که مخلوقان خدایند و سالک سوی خدا و برای روزی بزرگ بر میخیزند و اکنون در منزلی از منازل سیر هستند که حقیقتی جز بازی و غرور ندارد پس واجب است که این زندگی و افعال و لوازم آن را رعایت کنند و به یاد داشته باشند که از کجایند و در کجایند و به سوی کجایند.
ادب پیامبران الهیعلیه السلام و سیره پیامبر اعظمصلی الله علیه وآله از جمله چنین بود: ادب فردی و اجتماعی مترتب بر توحید الهی و یگانگی اجتماعی، برکناری از حرج و تکلف در دعوت دینی، ایمان به اصول معارف و احکام الهی، ادب الهی در ثنای حق تعالی و مسئلت از او، ادب ربوبی در گفت و گو با مردم، گفتار صواب و منطق نیکو و لین با مردم، در سطح مردم و عقل آنان سخن گفتن، به کارگیری ابزار و وسایل حق و اجتناب از ابزار و مقدمات باطل، احترام یکسان به طبقات اجتماع و مردم و مبالغه در حق اهل علم و تقوا و اختصاص فقیران به زیادتی شفقت و رأفت."