چکیده:
تاریخچه مطالعات تجربی مربوط به رشد و توسعه در نظام جدید اقتصاد جهانی، به طور گسترده نشان می دهد که یک کشور در فرایند رشد اقتصادی خود نخست، تحت تاثیر موقعیت مکانی- جغرافیایی، شرایط داخلی و توانمندی های خود و سپس تحت تاثیر عملکرد کشورهای مجاورش قرار می گیرد. در این مقاله، با استفاده از اقتصاد سنجی فضایی و ابعاد جغرافیایی در قالب چند مدل رشد، نظریه «همگرایی» را بررسی و به دلیل عدم کارایی روشهای مرسوم OLS در نادیده گرفتن آزمونهای ناهمسانی فضایی و وابستگی های فضایی از روش غیر پارامتریک حداکثر درستنمایی متمرکز استفاده میشود. استفاده از روش های اقتصاد سنجی فضایی و ماتریس وزنی فواصل بین کشورها، اثرات سرریز و روابط فضایی موجود میان کشورها را شفاف تر نموده و نشان داده می دهد که به رغم وجود اثرات متقابل مثبت به دلیل وجود روابط و ویژگیهای شدید تر دیگر غیر از بعد مسافت و مجاورت مانند عوامل و روابط اقتصادی و اجتماعی، این نظریه از نظر آماری چگونه بی معنا و انکار می شود. در نتیجه لزوم وجود خط مشی های سیاسی دیگر در جهت پایه گذاری همکاری های نزدیکتر استراتژیک برای حل مسایل منطقه ای از قبیل ایجاد بازار مشترک و انتخاب کشور (کشورهایی) به عنوان هسته یا قطب توسعه برای ایجاد هم گرایی بهطور تصنعی، یک ضرورت قابل توجیه می شود. به منظور کاربرد و کارکرد نظریه، داده های 38 کشور از 57 کشور عضو کنفرانس اسلامی (OIC) در دو دهه یعنی بین سال های 1980 و 2000 (و با استفاده از زبان برنامه نویسی MATLAB) در قالب چند مدل متفاوت فضایی، تحلیل و تفسیر می شود.
The empirical literature about economic growth has extensively shown that a country’s economic growth is indeed affected by the performance of its neighbors and influenced by its geographical position. This paper is to consider the "convergence theory" and the geographical dimension of a set of data in the estimation of the convergence and uses "spatial econometrics to estimate a growth model" that includes cross-country interdependence. Based on the OIC state members and its available 38 observations over two decades (1980−2000)، it is shown that the unconditional -convergence model prevails the spillover effects among the OIC countries which are very important for growth. Since، the estimation by ordinary least squares leads to inefficient estimators and invalid statistical inferences، the maximum likelihood method is used to correct the spatially autocorrelated errors. Using spatial econometric methods and a distance based weight matrix، it is estimated that an alternative specification، which can take into account the spatial autocorrelation leading to highlight a geographic spillover effect: the mean growth rate of a region does not have positive and statistically valid influences by those of neighboring regions. It is found that spatial relationships across countries are not quite relevant and the convergence theory can not help the OIC state members. So، other international policies such as establishing a common market as a core or as a growth pole is needed to work with the peripheral and semi peripheral countries in the region.
خلاصه ماشینی:
"حال فرض کنید اگر 38 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی فوق برحسب چند شاخص توسعه یافتگی طوری اولویتبندی و مرتب شده باشند که بتوان 19 کشور (50 درصد اول) رتبه بالا و پرتوان را انتخاب کرده (کسرایی 2006) و مدل را یک مرتبه دیگر برای آنها اجرا کرد ]خلاصه و فهرست این کشورها در پیوست (ب) ارائه شده است[، شگفت آور نخواهد بود اگر ادعا شود، که نتایج همگرایی این کشورها که نسبت به بقیه از ظرفیت های اقتصادی بالا و درجه مجاورت نزدیکتری برخوردار هستند، به مراتب بیشتر رضایت بخش از نتایج حاصل از همگرایی کشورهای (اتحادیه) اروپائی است که در جدول (2) زیر به آن اشاره میشود.
cfm#1) برای 38 کشور عضو OIC ساخته شده و سه متغیر دیگر از آمارهای بانک جهانی، 2003 (CD بانک جهانی 2003) استحصال شده و سرانجام متغیر Market potentials از منبع زیر استخراج شده است: Guilaume Gaulier, Thierry Mayer and Soledad Zianago, 2004, Note on CEPII’s distance measures 1- x1 HDI-Index, 2- x2 GNI (current US$) for 1982, as an initial income of 1982, 3- x3 Manufacturing value added (annual % growth) averaged for 1980-2000, 4- x4 Market potentials, 5- x5 Domestic credit provided by banking sector (% of GDP) - wij علاوه بر روش متعارف فاصله پایتخت بین دو کشور میتواند بهصورت تابعی از طول و عرض جغرافیائی (نسبت به استوا ) نیز محاسبه شود که در مدل Casetti بکار گرفته شده است (کسرایی، 2006) : Kasraie, Esrafill, IER, vol 10, Fall 2006, N0.
تخمین خود همبستگی فضائی منفی و تصدیق فرضیه تهی یا بدین معناست که بیشتر کشورهای مجاور دارای روابط و ویژگیهای متفاوت دیگری غیر از بعد مسافت (مانند زبان، نژاد و حکومت) میباشند و این نکته نیز میتواند شاهد دیگری برای تایید یافتههای قبلی همگرایی و زمان لازم طولانی 165 سال آن برای حذف نیمی از شکاف میان GDPهای سرانه اولیه و حالت پایای آنان باشد."