چکیده:
نویسنده در این مقاله به بررسی قاعده تسامح در ادله سنن، از حیث سند و دلالت اشاره داشته و در ضمن مطالب خود، به پیامدهای این قاعده در
عرصه دین پرداختهاند. ایشان در مورد ادله قاعده از حیث سند و محتوا تحقیق جامعی انجام دادهاند که میتواند زیربنا و زمینهساز تحقیقات بعدی و همچنین
زمینهساز گفتوگو و بحثهای دیگر در حول موضوع باشد.
خلاصه ماشینی:
"در کتاب ثواب الاعمال مرحوم صدوق، علی بن حکم از هشام و او از صفوان و او از حضرت صادق علیهالسلام نقل کرده است که فرمود: «من بلغه شیء من الثواب علی شیء من الخیر فعمل به (فعمله) کان له اجر ذلک و ان کان رسول الله لم یقله» (نسخه بدل: و ان لم یکن علی ما بلغه)؛ 2.
محمد بن سنان از عمران زعفرانی و او از محمد بن مروان نقل کرده که: قال سمعت ابا جعفر علیهالسلام یقول: «من بلغه ثواب من الله علی عمل فعمل ذلک العمل التماس ذلک الثواب اوتیه و اسالم یکن الحدیث کما بلغه»؛ محمد بن مروان بین چند نفر مشترک است که در کتابهای رجالی همه مجهول هستند، مرحوم خویی قدسسره در معجم رجال پانزده نفر را با این نام و القاب مختلف یاد کرده، ولی توثیق و تمجیدی برای هیچ کدام نیافته است.
آنها کاری را مستحب نمیکنند، بلکه کار خیری مثل قرآن خواندن، نافله شب خواندن، صدقه دادن و مانند آنها را که خیر بودنشان ثابت است، گسترش میدهند، اما طبق نظر این نوشتار نه تنها کارخانه مستحب سازی ویران است، بلکه تولید انبوه مستحبات بدون دلیل محکم نیز ممنوع است؛ زیرا دین همانند هیکل انسانی است که باید بین همه اجزا و اعضای آن تناسب باشد تا چهره انسان مشوه نشود.
و سخن ایشان به این ماند که کسی بگوید: حدیث غدیر را ولو اینکه افراد زیادی از پیامبر نقل کردهاند، ولی در واقع تمامی این حدیثها یک حدیثاند، پس حدیث غدیر خبر واحد است!؟؟ نتیجه بحث در سند حدیث: الف) حدیث کلینی در کافی (ج 2/87) در درجه اعلای اعتبار است؛ زیرا ابنابی عمیر که از اصحاب اجماع میباشد در سند حدیث واقع شده، لذا حدیث صحیح اعلایی است."