خلاصه ماشینی:
"ایشان در اصل مقاله (انظار فقیهان) نظر صاحب جواهر را با این عبارت بیان کرده است: (همو در این که فقیه مجاز است از طرف سلطان عادل ولایت و ریاست بپذیرد, می نویسد: پذیرفتن ولایت و ریاست از سوی سلطان عادل یا نایب او, بر امور سیاسی نظامی و… جایز است, بلکه گاهی وجوب عینی دارد, مانند هنگامی که امام معصوم را سلطان عادل تعیین کند… این است حکم پذیرفتن مسؤولیت و ولایت از سوی سلطان عادل, بدین حکم ملحق می شود نایب عام امام(ع)).
فقه, پیش شماره/ 199 و در مقاله جوابیه, نظر صاحب جواهر را این گونه بیان کرده است: (نظر مبارک ایشان این است که پذیرش ولایت از طرف سلطان عادل نه تنها جایز است بلکه رجحان دارد… پس از بیان پذیرش نیابت از سلطان عادل می نویسد: پذیرش ولایت از سوی نایب عام سلطان عادل (امام معصوم) که فقیه است نیز همین حکم را دارد یعنی جایز است, بلکه رجحان هم دارد…) فقه, 5 ـ 465/4 دست آخر کدام یک را بپذیریم؟ سخن ایشان را در اصل مقاله که نوشته است: (فقیه مجاز است از طرف سلطان عادل ولایت و ریاست بپذیرد), یا سخن ایشان را در مقاله جوابیه که نوشته است: (پذیرش ولایت از سوی فقیه جایز است, بلکه رجحان دارد)؟ مفاد جمله اول این است که (فقیه می تواند همانند دیگر افراد, ولایت سلطان عادل (امام) را بر خود بپذیرد!).
برداشت اول که در اصل مقاله (انظار فقیهان) آمده است, قطعا نادرست است و ما تفصیل نادرستی آن را پیش از این بیان کرده ایم (مجله فقه, سال اول, شماره 3) خود نویسنده محترم نیز نادرستی آن را دریافته, از این روی آن ر در مقاله جوابیه خود تغییر داده و نوشته است: (نظر مبارک ایشان این است که… پذیرش ولایت از سوی فقیه جایز است بلکه رجحان دارد."