چکیده:
آقای طباطبایی با طرح «نظریه انحطاط ایران» شناخته شده است. مطابق این نظریه سیر تحولات اندیشه سیاسی در ایران رو به زوال است. اندیشه سنت در ایران تا پیش از جنگهای ایران و روس چنان دچار تصلب و زوال شده بود که وقوع اتفاقهای مهمی مانند سقوط اصفهان توسط محمد افغان، اندیشمندان ایرانی را به فکر و تأمل وانداشت. اما جنگهای ایران و روس توانستند این تذکر و تفکر را ایجاد کنند. این تذکر و تفکر ابتدا در سفرنامههای ایرانیانی که به اروپا رفته بودند تجلی پیدا کرده بود وبعد موجب پیدایش جریانی به نام روشنفکری شد. ولی در تاریخنویسی جدید ایران این حلقه واسطه دیده نشده است. و همین باعث شده تا پیدایش این جریان خلقالساعه تصور شود و همینطور اندیشه جریان روشنفکری بدون توجه به این حلقه واسطه که در واقع گذار از سنت به اندیشه تجدد بود، ایجاد شد. عدم توجه روشنفکران به سنت و نقادی آن رمز سطحی بودن و بیاعتبار بودن اندیشه آنان بود. و همین باعث شد که در نهضت مشروطه راه به جایی نبرند. در حالی که باید توجه داشت که مشروطه اولین قدم در گذار از سنت به تجدد بود. و این اولین قدم بر پایه اصل آزادی بنا شده بود؛ به خلاف انقلاب اسلامی که بر پایه اصل عدالت بنا شد. با توجه به این وجه تمایز بایستی انقلاب اسلامی را در پرتو جنبش مشروطه تفسیر و نقد کرد و نه برعکس.
خلاصه ماشینی:
"هنوز برخی از سفرنامههای مهم این دوره را که مکان تکوین مفاهیم اندیشه تجدد بودند، از سر بازیچه به عنوان گزارش سفر به کشورهای اروپایی میخوانیم و به مقامی که سفرنامهنویسان در خلأ میان بیاعتبار شدن مبنای نظری سنت قدمایی و پدیدار شدن سنخنویی از اهل نظر که از آن پس روشنفکران خوانده شدند، پیدا کردند، التفاتی نداریم.
امکان توضیح جنبش مشروطهخواهی به عنوان مقدمه انقلاب اسلامی و این به عنوان ادامه آن، به گونهای که آجودانی در مشروطه ایرانی و پیشزمینههای ولایت فقیه (نام اصلی کتاب به صورتی که در لندن منتشر شده بود همین است) از آن دفاع کرده است، از فقدان دریافتی درست از مشروطیت ایران و سرشت انقلاب اسلامی، سابقه اندیشه مشروطهخواهی در تاریخ اندیشه سیاسی و به ویژه از تبدیل مشروطهخواهی به تاریخ روشنفکری ایران ناشی شده است.
اینکه وی معتقد است پدیدار شدن جریان روشنفکری در دوره بعد از جنگهای ایران و روس خلقالساعه نبوده، بلکه سفرنامهنویسان به منزله پلی میان بیاعتبار شدن مبنای سنت قدمایی و مطرح شدن دیدگاههای نو عمل کردند و زمینه را برای پیدایش آنها فراهم کردند، نکته بااهمیتی است.
4. طباطبایی به رغم اینکه در قضاوت خود در اینباره که «تبیین انقلاب بسی فراتر از تواناییهای نظری روشنفکری ایرانی بود»، چندان هم بیراه نرفته است، اما راهی که برای تحلیل درست نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی به روشنفکران نشان میدهد نیز بیراهه است."