چکیده:
در غرب رایج است که زن و مردی بدون ازدواج، همچون زن وشوهر با یکدیگر زندگی می کنند، آیا این همزیستی نکاح شمرده می شود و آثار نکاح در پی دارد؟ این پدیده اگر چه از مختصات جوامع غربی است، ولی گاه به نحوی مورد ابتلای مسلمانان ساکن در آن کشورها نیز واقع می شود. از این رو موضوعی است که نیاز به تبیین فقهی دارد. بر پایه مبانی فقهی آثار نکاح بر چنین رابطه ای مترتب نیست، زیرا از نظر اسلام در میان صاحبان ملل و نحل زمانی رابطه زن و مرد، نکاح شمرده می شود که بر پایه شریعت یاقوانین مورد قبول آنها، عنوان نکاح و ازدواج صدق کند، در حالی که چنین رابطه ای هر چند مطابق قوانین برخی کشورها جایز است،ولی نزد آنان ازدواج به شمار نمی آید. پس اگر مسلمانی بخواهد بازنی که دارای چنین رابطه ای با مرد دیگری است ازدواج کند، این رابطه برای ازدواج او مانعی به شمار نمی آید.
خلاصه ماشینی:
پرسش پیش رو این است که آیا این رابطه، نکاح شمرده می شود و در نتیجه آثارنکاح نیز بر آن مترتب است، یا خیر؟ پاسخ به این پرسش را در چند مرحله بیان خواهیم کرد: اول: محل نزاع در بحث، ترتب اثر نکاح بر این گونه زندگی میان زن و مرد فی حد نفسه یعنی بدون ملاحظه اسلام دو طرف یا یکی از آنها است.
پس سؤال این است که آیا مرد مسلمانی مثلا می تواندبا زن مسیحی که با مردی بدون عقد ازدواج زندگی می کند، ازدواج دائم یا موقت کند - بنابر جواز ازدواج دائم با زنان اهل کتاب - یاچون این زن در نکاح مرد دیگری است، ازدواج با او جایزنیست؟ دوم: هنگام شک در ترتب آثار نکاح، مقتضای قاعده عدم ترتب است و نمی توان به مانند «اوفوا بالعقود» یا «اوفوا بالعهد» تمسک کرد، زیرا این ادله دلالت بر وجوب وفا به عقد و عهدی را دارند که نزد عرف عقلا دارای اثر است، نه عقدی که عقلا آثار صحت را برآن مترتب نمی کنند یا ترتب آثار نزد آنان مشکوک است.
امام (ع) فرمود: اولیس ذلک فی دینهم نکاحا ((176))، آیا این در دین آنان نکاح شمرده نمی شود؟ این روایت دارای سند صحیح است و مانند آن روایت دیگری است که کلینی از علی بن ابراهیم، از پدرش، از ابن ابی عمیر، از حماد، ازحلبی، از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت از قذف غیرمسلمان نهی کرد مگر آنکه از خود او بر آن آگاه شده باشد.