خلاصه ماشینی:
"نکتهء قابل توجه در کلام شیخ این است که وی عقیده عمومی معتزله را در این باره با عقیده امامیه که همان عینیت صفات با ذات است،هماهنگ دانسته است و این بر خلاف سخن مشهور است که معتزله را نافیان صفات قائلان به نیابت ذات از صفات میشناسند ولی کلام شیخ در این باره واقع بینانهتر است و عبارتهایی که از اکثر مشایخ معتزله در این باره نقل شده است ناظر به نفی صفات و معانی زاید بر ذات است که صفاتیه بدان معتقد بودند نه نفی حقیقتدار بودن آنها و اینکه مثلا صفت عالم بر هیچ واقعیت کمالی در خداوند دلالت نمیکند و ذات،واجد کمال علمی نیست و تنها نایب مناب آن است.
به کار بردن واژه تشبیهگرا در مورد این گروه در حقیقت بیانگر انگیزه،و عامل گرایش آنان به نظریهء مزبور ات،یعنی آنان نحوهء اتصاف خداوند به صفات کمال را به نحوهء اتصاف انسان به آنها قیاس نمودهاند چنانکه در روایات ائمهء معصومین علیهم السلام نیز از گروه مزبور به عنوان مشبهه یاد شده است، چنانکه در بخش دیگری از روایتی که قبلا از امام باقر(ع)نقل گردید چنین آمده است.
*4-تا اینجا اشکالات متوجه لفظ و اصطلاح حال بود،اکنون شیخ اشکالات جدیتری را بر ابو هاشم وارد میکند،از آن جمله اینکه:سخن وی بازگشت به کلام صفاتیه است؛زیرا وی نیز بر این عقیده است که خداوند بذاته، به صفاتی چون عالم و قادر و حی توصیف نمیگردد،بلکه به واسطه احوال،به آنها توصیف میگردد،چنانکه صفاتیه نیز ملاک اتصاف ذات به صفات یاد شده را وجود معانی زاید بر ذات میدانستند."