خلاصه ماشینی:
"نامهء تشنه "بوعظ میروم و زارزار میگیرم" "بدین بهانه ز هجران یار میگریم" (؟) مولای من،دردت بجانم،شرمسارم از سستی در عرض بندگی و تقدیم جوابیه نوازشنامهء آن مخدوم بیبدیل:سائل محبتت،امید به کرمت بسته تا شاید از سر تقصیر این قاصر از ره لطف و کرم درگذری.
سرورم،مشتاقم و بیخبر از سبب هجرت آن نور بصر،سبب کسب علم است یا دل کندن از یار و دیار و اقامت دائم،اگر قصد بازگشت است بگو تا مژدگانی جان برافشانم چو شمع.
دل آرزومند گلهای لطیف طبع آن سرور است محبت فرما و تشنهات را سیراب کن.
زیادی نوحهسرائی کردم،با بهاران بسراغ شکوفههای بادام بازگردیم و بازگشت پرستوها را به بهانهء نوروز،شاد باش گوئیم.
پیروز باش.
تصدقت:تشنه نوروز 2537 این نامه مؤثر و با حال را آقای اکبر محمودی(تشنه)،نوروز امسال از تبریز بیکی از دوستان خود نوشته است.
ننگ باد بر آن قوم و گروه که مردم با ذوق و آزاده آذربایجان را گاهگاه با عباراتی موهن که درخور خودشان است میآزارند."