خلاصه ماشینی:
"چون چراغها را خاموش کرده بودند چند تا شمع گچی میز را روشن میکرد.
فروغی قلم خودنویس خود را از جیب بیرون آورد در پرتو نو لرزان شمع شروع بنوشتن کرد.
صورت وزراء و برنامه دولت را یادداشت کرد بعد با صدائی شمرده بآقای عامری گفت اینها را بروزنامهها بدهید که فردا چاپ کنند.
ساعت 11 بمنزل رفتیم قرار شد فردا صبح بمنزل مرحوم فروغی رفته که دستهجمعی برای معرفی کابینه به مجلس برویم روز پنجم شهریور هم باین ترتیب خاتمه یافت.
من خسته و کوفته راه منزل را پیش گرفتم در این موقع باز چراغهای شهر خاموش شد و سوت خطر کشیده شد معلوم شد طیاراتی بر فراز طهران آمدهاند ولی اثری از بمباران نبود بعد از نیم ساعت چراغها روشن شد.
همینقدر اشاره میکنم که خانم با اهل خانه از ساعت 8 تا موقعی که من به خیابان باغ امام زاده قاسم برسم در تاریکی منتظر آمدن من بودند."