خلاصه ماشینی:
"من در بحبوحهء کارهایی که برای گذران زندگی بر عهده گرفته بودم فراغتی برای بازخوانی«داستان دو شهر»نمییافتم، نبیلی بیتابی میکرد و سرانجام بر آن شدم که ترجمه را عینا به همان شکلی که دریافت کرده بودم به دست سروران فرزان روز برسانم،به همین شرط که شخص موجهی متن ترجمه را یک دور بخواند(و نه این که ویرایش کند)و بعد کتاب به چاپ سپرده شود.
Shooter's Hill (به تصویر صفحه مراجعه شود) ترجمهء نبیلی فصل سوم-سایههای شب این نکتهء غریب شایستهء تأمل است که آدمیزادگان چنان آفریده شدهاند که هریک نزد دیگران معمایی شگرف است و این اندیشه شایان غور که چون شب هنگام به شهری بزرگ درمیآییم، خانههای در تاریکی به هم گرد آمدهء آن هریک رازی سر به مهر از آن خود دارد و هر غرفه در هر یک از آنان رازی از آن خود.
آیا در هیچیک از گورستانهای شهری که از آن میگذریم خفتهای هست که از شهروندان پر مشغلهء آن شهر نزد ما رازناکتر و یا از ما نزد آن شهروندان ناشناختهتر باشد؟ ترجمهء چاپ شده 3-سایههای شب این نکتهء غریب شایستهء تأمل است که آدمیزادگان چنان آفریده شدهاند که هریک بر آن دیگری معمایی شگرف است،و این اندیشه شایان غور که چون شب هنگام به هشری بزرگ درمیآییم، خانههای در تاریکی به هم گرد آمدهء آن هریک رازی سر به مهر از آن خود دارد و هر اتاق در هر یک از آنان رازی است،و هر دلی که به هر از صدها هزار سینهء شهر میتپد،در پارهای تصورات و تخیلات خود،حتی برای دلی دیگر به آن از جمله دلهای دیگر نزدیکتر است، معمایی ناگشودنی."