خلاصه ماشینی:
"وگرنه اگر قرار باشد صیانت و موجودیت کشتی وسرنشینان آن به مخاطره جدی بیفتد،منطق سرانگشتی حکم میکند که یا مسیر بیخطریانتخاب شود،یا سفینه مطمئن و مقاومتری به کار گرفته شود و یا هدف و مقصد،دوبارهتعریف گردد.
تمثیل دریای طوفانی و عبور سفینه سیاست خارجی از آن برای رسیدن به مقصد،ازآن جهت مفید است که تصویر کموبیش ملموسی از فراگرد سیاستگذاری یک کشور به دستمیدهد.
ثرات بینش واقعگرا و آرمانگرا در سیاستگذاری اکنون برگردیم به تمثیل دریای همیشه متلاطم سیاستهای جهانی و ببینیم سفینهسیاست خارجی را چگونه و با چه ظرفیت و ابزاری بهسمت کدام هدفها میتوان هدایتکرد؟ سیاست خارجی واقعگرا،به لحاظ منطقی،قبل از عبور از دریای متلاطم،نقشهحرکت و مسیر خود را به گونهای طرح میکند که برای رسیدن به مقصد(دستیابی به هدف)،باکمترین مخاطره و رویداد غیرمترقبه مواجه شود.
اگر کارگزار سیاست خارجی،تحتفشار یا تأثیر جو غالب آرمانگرایی و شعارهای ذهنی و برداشتهای غیرواقعبینانه از محیطملی و بینالمللی،به اعتبار شهامت اخلاقی یا تن دادن به تقدیر،بدون مهارت کافی و باوسیلهای نامطمئن درصدد عبور از یک منطقه طوفانی برآید،بیتردید ناکامی در انتظار او وهمه کسانی است که سکان کشتی را به او سپردهاند،در چنین شرایطی،او نباید انتظار دریافتمدال افتخار داشته باشد،و هیچکس از او به عنوان قهرمان یاد نخواهد کرد.
برای او منافع جمع همان چیزی است کهنخبگان حکومتی تشخیص میدهند و در دأس آنها حاکم فیلسوف قرار دارد.
برای بحث تفصیلی نگاه کنید به:سید علی اصغر کاظمی،روابط بینالملل در تئوری و در عمل،(تهران:نشرقومس 1372)،سید علی اصغر کاظمی،روش و بینش در سیاست(نگرشی فلسفی،علمی و روش شناختی)(تهران:انتشارات وزارت امور خارجه 1374)؛سید علی اصغر کاظمی،نقش قدرت در جامعه و روابط بینالملل(تهران:نشر قومس 1370)."