خلاصه ماشینی:
"برخلاف تأکید زیستپزشکی بر مطالعهء رابطهء میان اختلالات عاطفی و خودکشی،پژوهشگران با استفاده از روشهای همهگیرشناسانه و از طریق بررسی در اجتماعی که با بکارگیری آنها میزان وقوع اختلال در جمعیت خاص و همچنین همبستهها و عوامل خطرزای آن بررسی میشود،به جستجوی علت خودکشی میپردازند (Mosciki) مطالعات همهگیرشناختی پایکل و همکارانش نخستین کسانی بودن که در سال 1969 به عنوان بخشی از پژوهشهای خود در ناحیهء ینوهاون به مطالعه همهگیر شناسانهء رفتار خودکشیگرایانه پرداختن.
واکنش خانوادههایی که پیش از این یکی از اعضا را در اثر خودکشی از دست دادهاند پیچیده بوده و غالبا توأم با احساس خشم و شرم، گناه و ترس میباشد (Worden) با آنکه تأثیر اقدام به خودکشی در میان والدین طی مراحل رشد کودک را باید بهگونهای نظام یافته مورد بررسی قرار داد،پژوهشهای انجامشده تأثیر مهم گسستن پیوندهای خانواده بر کودکان در سنین مختلف را به ثبوت رساندهاند.
به هرحال روانشناسان بالینی،تمایل به بررسی وضعیت افراد جمعیتی را دارند که انتخاب شدهاند بنابراین وقوع خودکشی برای آنها بسیار حائز اهمیت میباشد (Woller,shelm) در واقع رفتار خودکشیگرایانه،از نظر دستاندرکاران بهداشت روانی،از جمله اضطراریترین موارد بهشمار میروند (Schein) تحقیقات نشان داده است که از هر پنج روانشناس که مستقیما مراقبت از بیماران را به عهد دارند یکی از آنها بیمار خود را در اثر خودکشی از دست میدهند.
رفتار خودکشیگرایانه در نتیجه تعامل پیچیده عواملی چون شخصیت، اختلالات روانی و بافت اجتماعی قابل درک میباشد پژوهشگران برای ارزیابی این تعامل پیچیده به واسطه بهکارگیری آزمون سنتی (به تصویر صفحه مراجعه شود) *بیش از 80 درصد کسانی که مرتکب خودکشی میشوند بیش از چندینبار دست به چنین عملی زدهاند."