خلاصه ماشینی:
"گلبرگهای تربیت دکتر محمد رضا سنگری *انسان،این کوچک بزرگ،وقتی با زمین قهر میکند با خدا آشتی کرده است.
وقتی به خاک رو میکند فرشتگان به او پشت میکنند.
خاک نیز از این همه فرو نشستن دلتنگ است نمیبیند هر وقت نسیم میآید خاک با چه شوری از او«بال»وام میگیرد.
گردباد،رقص خاک در شوق پیوستن به آسمان است.
*** *خاک آغوشی برای«مردگان»است چرا«زندگان»به آن دل بستهاند؟ *** *همه«سبزهها»در گریز از خاک میرویند و همهء«زردها» محکوم پیوستن به خاکند.
چرا ما نصیحت خورشید را گوش نمیکنیم؟ *** *باران مهمان موقت خاک است و در هئیت گیاهان از نردبان آسمان بالا میرود.
هر روحی به زلالی قطرههای باران است، خاک را نردبان آسمان میگیرد.
*** *هیچکس،هیچ فصلی را بر بهار ترجیح نمیدهد و بهار فصل رهایی از خاک است.
*** *گمان میکنم آتشفشان بغض زمین است.
کوههای بزرگ عقدهء دل در فراق آسمان خالی میکنند.
معلوم میشود خود زمین هم عاشق آسمان است!"