چکیده:
مسأله شیوه حکومت و قانونگذاری، امری نیست که در قرون اخیر مطرح شده باشد. در طول تاریخ، بحث
حکومت و حاکمیت، زمینهساز مباحثات و گاهی مشاجرات و بالاخره منازعات بیشماری شده است. در جوامع
دینی، این امر به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است. چگونگی جمع بین حق مردم و حق خدا، مهمترین
بحث در حکومتهای دین مدار است. نویسنده در این نوشتار، به تبیین هماهنگی بین این دو حق در نظام فعلی
ایران پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"نقد و بررسی ادله مشروعیت مردمی حکومت برخی خواستهاند با استناد به مسأله بیعت و شورا که در متون دینی ما از آن یاد شده است، لزوم مشروعیت مردمی حکومت را استفاده کنند که قطعا استدلال ناتمامی است؛ زیرا اولا: خداوند در قرآن کریم به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دستور میدهد که با مؤمنین در کارها مشورت کند و نیز میدانیم پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در مواردی از مردم خود بیعت گرفت و حال آن که بدون شک مشروعیت حکومت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله یقینا ناشی از نصب خاص الهی است و در این زمینه مردم هیچ سهمی نداشتهاند.
ثانیا: به فرض که از آیه کریمه، خلافت الهی همه انسانها استفاده شود، باز نمیتوان گفت که مراد از خلافت حق، حکومت و قانونگذاری است؛ زیرا صرف نظر از این که یک ادعای بیدلیل است، اعتقاد به این مدعا محذورهایی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: الف) در طول تاریخ، خداوند کریم برای مردم حاکمانی را نصب و تعیین میکرده است.
نقش مردم در تعیین حاکمان نقش مردم در تعیین حاکمان نظام، یکی دیگر از وجوه مهم «مردم سالار» بودن نظام جمهوری اسلامی است؛ زیرا هر چند در عصر غیبت، همانند عصر حضور، حاکم اسلامی و ولی امر، مشروعیت خود را از جانب خدا دارد، اما میدانیم در متون دینی، برای عصر غیبت، افراد معینی، مشخص نگردیدند، بلکه صرفا ویژگیها و صلاحیتهای حاکم اسلامی بیان شده است."