چکیده:
این نوشتار به این نکته میپردازد که نظام مدرنیته غرب، دارای یک نظام فکری هماهنگ میباشد که
ترکیبی از مفاهیم ارزشی، بینشی و دانشی است. این نظام فکری نیز دارای یک مؤلفه محوری و اساسی است که
همه آن سه رکن و عنصر مذکور در جهت همین مؤلفه دارای معنا و جهت خاص میگردد. به اعتقاد ما این
مؤلفه محوری، اصالت دنیا و شدت حب آن است. در ادامه در صدد بیان این نکتهایم که نظام مدرنیته برای
تحقق عملی و عینی این مؤلفه از محصولات و تکنولوژی کمک گرفته است. در واقع، تکنولوژی و فناوری جدید،
ابزار توسعه و تکامل همان مؤلفه محوری؛ یعنی دنیاگرایی میباشد. و در واقع محصولات و تکنولوژیها، نتایج و
ثمرات عملی همان مؤلفه محوری است.
خلاصه ماشینی:
"» (1) به همین جهت با توجه به این که، نظام مدرنیته که براساس نظام فکری جدید خود، به امور دنیوی و سکولار معطوف شده و متغیر اصلی آن، اصالت دنیاگرایی میباشد به لحاظ ضرورت توسعهیابی در ذات خود و برای بقا و حفظ موجودیت و استمرارش نیازمند رشد و توسعه و پوشش دادن دیگر حوزههای حیات انسان میباشد.
(2) مدرنیته و شکست نظامهای سکولار برای تکمیل بحث و رسیدن به یک نتیجه سریع، این سؤال را طرح میکنیم: آیا چنین نظامی که تمام حیات را از منظر ساحت مادی و دنیوی مورد تحلیل قرار میدهد، میتواند، حتی آن ادعای یکسونگر و تکساحت رفاه و امنیت دنیوی را به ارمغان آورد و به ادعای جهانی توسعه مادی و بهرهوری روزافزون دنیوی، پوشش عملی دهد؟ طبیعی است که وقتی، نظام مدرنیته، تفاهم را بر سر موضوعی ختم میکند که شروع و آغاز ستیزه و درگیری تاریخی و اجتماعی بشر از آن نشأت میگیرد و در درون خود گرفتار یک پارادوکس (3) شکننده میشود که رهایی از آن ممکن نیست؛ زیرا هر نظام و سیستم برای حرکت خود در رسیدن به تکامل و توسعه خود دارای غایت و هدف میباشد.
از این رو، در نظام مدرنیته نیز جهت و غایت حرکت آن به امر و موضوعی برگشت میکند که نمیتواند موجبات رشد و تکامل حقیقی را فراهم کند؛ زیرا رشد و توسعه را به امر مادی و دنیوی محض معطوف کرده است که به لحاظ محدودیت و کمبود منابع طبیعی و از سوی دیگر حرص و طمع مادی روز افزون که از سوی مکانیسمهای تبلیغی مستمر در مردم ایجاد میشود، قدرت حل و رفع تنازعات بشری را ندارد."