چکیده:
نوشتار حاضر، بعد از بیان مفاهیم و تعاریف ارائه شده در باب ماهیت دین، به این جمعبندی
خواهد رسید که با این تعاریف و دیدگاهها، تبیین و تحلیل جامع و مانع در این زمینه، غیرقابل وصول
است. در عین حال، بخشی از ابعاد و جنبههای گوناگون دین، در این دیدگاهها بیان شده است.
نگارنده در ادامه، با بررسی برخی از تقسیمات مطرح درباره دین، بر این نکته تأکید دارد که کثرت
شرایع با وحدت ادیان تنافی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"» (6) در همین زمینه، میتوان به تعریف دیگری از «ماکس وبر» و بعضی دیگر اشاره داشت که دین را ______________________________ 1ـ دینپژوهی، پیشین، ج 1، ص 93: «ماحصل آن که میتوان گفت تقریبا هر فرهنگ شناخته شدهای با امر دینی به معنایی که پیشتر گفته شد، به عنوان یک بعد عمقی در تجربههای فرهنگی در همه سطوح؛ یعنی به مثابه تکان و فشاری آگاهانه یا ناآگاهانه به طرف نوعی رفعت و تعالی که تعیین کننده هنجارها و نیروی بقیه شئون زندگی است، سر و کار دارد.
(1) در هر حال، اگرچه تعریفی که توانسته باشد حقیقت دین را معرفی کند و تمام وجوه آن را تبیین نماید مستلزم بحثهای طولانی و مستدل نمودن پیشفرضهای گوناگون است؛ اما به طور اجمال، میتوان با این تعریف بنای سخنان پسینی را پیریزی کرد: «دین، مجموعه (سیستم) حقایقی هماهنگ و متناسب از نظامهای فکری (عقاید و معارف)، نظام ارزشی (قوانین و احکام) و نظام پرورشی (دستورات اخلاقی و اجتماعی) است که در قلمرو ابعاد فردی، اجتماعی و تاریخی از جانب پروردگار متعال برای سرپرستی و هدایت انسانها در مسیر رشد و کمال الهی ارسال میگردد.
نویسنده «نقد دینداری و مدرنیزم» نیز پس از انتقاد از دیدگاه تفسیری نسبت به دین،ذیل عنوان «پاسخ رئالیست به چیستی دین» بر ایننکته پافشاریدارد که موضوع دین باید حقیقی، عینی و خارجی باشد و سپس بعضی وجوه این تعریف را از جنبههای معرفتشناسانه ذکر میکند و در آخر، میگوید: «حقیقت عینی و خارجی وجود دارد که همان واقعیت مبدأ و منتهای صراط است که به ریشه هستی مربوط است و همه امور در سایه آن حقیقت عینی، معنای خود را مییابند و این حقیقت عینی، موضوع دین است."