چکیده:
«ابهام» اگر در حد مقدمه باقی بماند، صفتی خوب و در برخی موارد، لازم است؛ زیرا تا این حالت
نباشد، ضرورت تفکر برای رسیدن به حقیقت، رخ نمینماید. اما اگر ثابت و پا برجا بماند نه تنها مفید
نبوده بلکه مانند خورهای به جسم و جان بشر افتاده و او را از پا در میآورد.
حال اگر ابهام، صفت یک تمدن قرار گیرد، طبعا همه شؤون جوامع درگیر با آن را دچار اختلال
میکند. در این نوشتار، نویسنده ضمن تعریف و تبیین واژه ابهام، تمدن غرب را به آن گرفتار میبیند.
البته به بیان درد بسنده نکرده، راههای درمان را نیز بیان میکند.
خلاصه ماشینی:
"دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش و ز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش (4) بسیاری از مشکلات که در حقیقت سادهترین مسائلند، در ساز و کارهای بسیار پیش پا افتاده و معمولی و به دور از بوروکراسیهای بیهوده قابل حلند ولی برای بررسی آنها تعداد زیادی همایش و ______________________________ 1ـ رنه گنون، سیطره کمیت و علائم آخرالزمان، ترجمه علی محمد کاردان، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چاپ اول، 1361 (در این کتاب، سیطره کمیت به عنوان بستری در مقابل سیطره کیفیت و حقیقت، مورد بررسی قرار گرفته است.
این معجزه، همان حادثه بزرگی است که رنه گنون آن را تنها راه چاره برای خروج غرب از بن بست بیان کرده است: «آیا دنیای متجدد تا قعر این سراشیب مرگبار، پیش خواهد رفت و یا همانطور که در دوران انحطاط جهان یونان و آتن اتفاق افتاد، این بار نیز پیش از آنکه جهان به قعر ورطهای که بدان کشیده شده است برسد، تجدید حیات و تهذیب نوینی پیش خواهد آمد؟ چنین به نظر میآید که توقف در نیمه راه دیگر ممکن نباشد و بر طبق جمیع اشارات موجود در مشربهای معنوی، ما به راستی، به مرحله نهایی «Kali,yuya»، در مظلمترین دورانهای این «عصر ظلمت»، در این وضع اضمحلال و تلاش گام نهادهایم، که برون شدن از آن فقط بر اثر یک حادثه عظیم امکانپذیر است؛ زیرا اینجا دیگر موضوع یک تجدید حیات و تهذیب سادهای مطرح نیست، که در آن صورت ضرورت دارد، بلکه تجدید و احیای تام و تمامی لازم است."