چکیده:
هر انقلاب نو ظهوری، تحرکات داخلی و خارجی را در پی دارد. اثر بخشی یک انقلاب در سایر
مناطق جهان، میتواند از شاخصههای موفقیت یک انقلاب، محسوب شود.
بررسی نقش انقلاباسلامیایران، به عنواناولین داعیهدار حکومتفقاهتیشیعی،در تحولات
سایرکشورها، ضروری به نظر میرسد. کتابی که در این نوشتار، گزارشی از آن را میخوانیم به این
موضوع پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"در مدخل کتاب، انقلاب اسلامی به عنوان یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی معرفی شده است، که نه تنها یک ملت و تاریخ را در معرض دگرگونی قرار داده، بلکه تمام تئوریهای مبتنی بر اندیشه مدرنیسم، سیاستها، سیاستگذاریهای شرق و غرب و حتی نهضتها، گروهها و احزاب سیاسی موجود در کل منطقه آسیا و خاورمیانه را به چالشی نو فراخوانده و این تأثیرات، حتی از منطقه جغرافیایی آسیا و خاورمیانه پا را فراتر گذاشته و تا قلب اروپا و آمریکا نیز پیش رفته است.
در فصل سوم این بخش، تأثیرات انقلاب اسلامی بر دیدگاه ساختار گرایی بیان شده است؛ چرا که تا پیش از این، یعنی، پیش از پیدایش انقلاب اسلامی، اغلب نظریهپردازان انقلاب در عرصه جامعهشناسی، گرایشهای ساختار گرایانه داشتند و سعی میکردند با بررسی نمونه انقلابها به یک تئوری دست یابند تا بتوانند هر انقلاب جدیدی که در جهان رخ میدهد را تبیین و حتی وقوع آن را پیشبینی کنند.
1 - دولت مالزی علیرغم اهمیتی که برای اسلام در حیات سیاسی کشور قائل است، نگرانی خود را از حرکت افراطی اسلامی پنهان نکرده و ضمن کنترل روابط دو جانبه (ایران - مالزی) مانع تأثیر سیاسی انقلاب بر مسلمانان کشورش شد؛ چرا که مسلمانان این کشور، با علاقه حوادث ایران را پیگیری کرده و مجذوب شخصیت امام خمینی(ره) شده بودند؛ ولی در کنار تبلیغات غرب و وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از جاذبه انقلاب اسلامی ایران در مالزی کاسته شد."