چکیده:
نگرش هر مکتبی نسبت به مبدأ، جهان آفرینش و انسان در ساماندهی نظام اقتصادی آن
تأثیرگذار است. بر این اساس، اقتصاد اسلامی که برگرفته از آموزههای وحیانی است، انسان را
موجودی آگاه، صاحب اراده و اختیار، هدفمند، کمالجو و مسؤولیتپذیر میداند؛ رفتارهای اقتصادی
و فعالیتهای تولیدی او را تنظیم میکند و در جهت نیل به اهداف اقتصادی که همانا، اعتلای معنوی
انسانها، استقلال اقتصادی، عدالت اقتصادی، رفاه عمومی و رشد اقتصادی است، گام بر میدارد. در
این اندیشه، آزادی اقتصادی در چارچوب بندگی خدا و احترام نهادن به حریم حلال و حرامها تفسیر
میگردد و افراد در انتخاب شغل، مسکن و به دست آوردن ثروت و مصرف آن آزادند. البته نه آزادی
کامل، بلکه تحت نظارت و ارشاد دولت و پیچیده به ارزشها و مقررات و محدودیتهایی که اسلام یا
حاکم اسلامی برای فعالیتهای اقتصادی وضع مینماید.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که در فرهنگ و بینش اسلامی، کمال و اعتلای معنوی انسانها، اصل اساسی است نه تنها ثروت و دارایی، بلکه حتی جان نیز وسیله و ابزاری است برای راهیابی انسان به سوی قله کمال که همان سیر الی الله باشد: «إن الله اشتری من الموءمنین أنفسهم و أموالهم» (3) در این مسیر است که مال وسیله تقرب الیالله و سلام و درود بر رسول الله میگردد: «و من الأعراب من یوءمن بالله و الیوم الآخر و یتخذ ما ینفق قربات عند الله و صلوات الرسول ألا إنها قربة لهم سیدخلهم الله فی رحمته إن الله غفور رحیم» (4) ______________________________ 1ـ برخی صاحب نظران، اهداف نظام اقتصادی اسلام را در هفت چیز خلاصه نمودهاند: 1ـ حاکمیت سیاسی اسلام؛ 2ـتحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی؛ 3ـ عدم وابستگی اقتصادی؛ 4ـ برپایی عدالت اجتماعی؛ 5ـ خودکفایی و اقتدار اقتصادی؛ 6ـ توسعه و رشد؛ 7ـ رفاه عمومی (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، ص 193).
2ـ محدودیت عینی که عبارت است از یک نیروی خارجی که رفتار و سلوک اجتماعی را مشخص و کنترل میکند و اجرای این اصل در اسلام به چند شکل است: الف) شریعت اسلامی در منابع اصلی خود تصریح کرده که کلیه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی که از نظر اسلام، بازدارنده تحقق ایدهها و ارزشهای ساخته شده اسلامی هستند (مثل ربا، احتکار و امثال آن) ممنوع است."