خلاصه ماشینی:
"فکر میکنم مستحضر باشید که انگیزه تعقیب این هدف ظاهرا غیر عملی از جانب من که در ابتدا به علت پس گرفتن پیشنهاد فروش کتاب«گلستان»جان گولت از جانب شرکت ما(که شامل سه قطعه مینیاتور بود و من آنها را به بهزاد نسبت میدادم و تاریخ 1486 میلادی را با خود داشت»شکل گرفت(امری که در مورد شاهنامه هوتون که سابق بر این جزء مجموعه بارون ادموند روچیلد قرار داشت نیز تکرار شد)عملی که در 18 دسامبر گذشته اجبارا از جانب من در ارتباط با بهم زدن جلسهام با شما به جهت خاطر نشان کردن آن نسخه خطی به شما،صورت گرفت و علاوه بر این که پیشاپیش شهبانوی ایران از پیشنهاد فروش این نسخه از سوی ما به مبلغ 000/450 دلار استحضار پیدا کرده بودند،برای من موجب و مایهء نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی حرفهیی بود.
در اینجا لازم است یادآوری نمایم که چون در مورد معاملهء شاهنامه از گوشه و کنار شنیده و احساس کرده بودم که دندانهای بسیار تیز شده است،صلاح کار خود را در آن دیدم که مطلقا در امر خرید و چانهزدن و از این قبیل امور وارد مذاکره نشوم و با آن که صراحتا امر شده بود که:«اگر کسی به اینکار آشنا باشد،فورا به او مأموریت بدهند به آمریکا برود و شاهنامه را بخرد»من تنها به بررسی و کارشناسی و ارزیابی بیطرفانه و عادلانه اکتفا کردم و بدون ملاقات با احدی و مقامی در آمریکا و لندن در ششم مرداد فورا به ایران مراجعت کردم و در عرض چند روز نتیجهء بررسیها و کارشناسی خودم را به شرایطی که برای آن تعیین کرده بودم،طی نامه و گزارش محرمانهیی به شرح زیر به نخستوزیر فرستادم: محرمانه-مستقیم جناب آقای امیر عباس هویدا نخستوزیر در پیرو اوامر..."