چکیده:
انقلاب اسلامی و حضور قدرتمند زنان مسلمان در بزرگترین رویداد سیاسی ـ اجتماعی قرن بیستم، توجه
جهانیان را به ایران اسلامی و رویکرد تازه زنان جلب کرد و در پی آن تلاشهای زیرکانهای برای تغییر چنین
نگرشی صورت گرفت، پس از ورود جریانهای جدید به عرصه مباحث فرهنگی کشور، موضوع دفاع از حقوق
زنان بویژه با ویژگیهای غربی آن مطرح و برجسته شد و جریان جدیدی به نام «فمینیسم» چهره نشان داد. بر
اساس آموزههای فمینیسم، گروهی از زنان برای رسیدن به استقلال مطلق در برابر مردان و رسیدن به حقوقی
مشابه و برابر با حقوق مردان، حرکت جدیدی را آغاز کردند و حتی در مواردی برای ایجاد سازگاری بین
فرهنگ دینی و غربی، این جنبشهای وارداتی را، فمینیسم اسلامی! نام نهادند و تلاش برای توجیه مبانی و حقوق
اسلامی بر پایه فرهنگ غربی را در دستور کار خود قرار دادند.
اما در نهایت، حاصل این تلاشها موجب به وجود آمدن فاصلهای عمیق بین زنان و مردان، تضعیف نهاد
خانواده، بالا رفتن معنادار آمار طلاق، افزایش خشونت خانگی و... گردیده است. چنین نگرشی در زمینه
مشارکت اجتماعی، زن را از هسته اجتماعی به پوسته آورده و نقش کلیشهای مردانه به وی داده است. این
نوشتار در صدد بازخوانی فمینیسم، بویژه فمینیسم به اصطلاح اسلامی و بررسی آسیبها و پیامدهای چنین
جنبشی با تکیه بر نگرشها و گرایشهای مختلف فمینیستی در ایران و شاخصههای اصلی آن است.
خلاصه ماشینی:
"اما سؤال این است که آیا این الگوها که ملاک تعیین و تشخیص مسائل و مشکلات زنان قرار گرفتهاند و به تصور بعضیها، در صورت تغییر و تبدیل احکام شرعی و هماهنگ شدن آنها با این الگوها، زنان به وضع مطلوب خود دست مییابند، با اهداف و مقاصد اساسی مورد نظر شرع مقدس هماهنگی دارد یا خیر؟ با این وصف، روشن نمودن جایگاه فردی و اجتماعی زنان بر اساس مبادی، مبانی و منابع دینی و تعیین وضع مطلوب زنان در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و اقتصادی بر اساس موازین دینی ضروری است.
از اینجا معلوم میشود که عدالت از نگاه روشنفکران و فمنیستهای اسلامی گرچه از اهداف مورد نظر دین است؛ اما این مفهوم در ذات خود تغییرپذیر است و با این تعبیر از عدالت میتوان بسیاری از احکام زنان را که در ذهن کنونی جامعه ما عادلانه تلقی نمیشود، لغو شده اعلام کرد؛ اما آیا چنین برداشتی از عدالت به معنای آن نیست که آموزههای دینی را تابع دیدگاههای فلسفی غرب و تفسیری مطابق با اومانیسم، سکولاریسم، فردگرایی و نسبیت گرایی بدانیم.
قدر مسلم، ترویج دیدگاههای فمنیستی با راه حلهای غربی آن در جامعه ایران که بستر و زمینه این جریانسازی را نیز برخی از قوانین نارسا هموار کردهاند و همچنین، نبود تعریف مشخصی از حضور زن در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فکری و عدم سازماندهی نیروی عظیم زنان در جامعه اسلام، تنها زنهای جامعه را به سوی نوع دیگری از ستم و از دست دادن حقوق آنها سوق میدهد؛ زیرا غرب حتی نتوانسته به زنان جامعه خود امنیت و آرامش ببخشاید و به رغم شعارهای پرزرق و برق جهان غرب، امروزه وضعیت زنان مغربزمین اسف بار گزارش میشود."