چکیده:
کثرتگرایی دینی، به عنوان یکی از مسائل مهم کلام جدید در عالم غرب ظهور و بروز کرد، به همین جهت
جایگاه غربی دارد. متفکران دینی در غرب، برای احیای مجدد الهیات مسیحی و ارزشهای دینی و... پلورالیزم
دینی را مطرح نمودند. تبیین ریشهها و خاستگاههای پلورالیزم دینی (که نقش اساسی در پیدایش چنین
تفکری داشت) از اهمیت خاصی برخوردار است. از این رو، طرح این بحث به طور مستقل و منسجم، باعث
توجه و نگاه عمیق و دقیقتری به پلورالیزم دینی خواهد شد. این مقاله در صدد است بستر چنین رهآوردی را
برای علاقهمندان به کلام جدید مهیا نماید.
گفتنی است که در این پژوهش از ریشهها و عوامل اصلی و تأثیرگذار بر کثرتگرایی دینی سخن به میان
آمده است. از این رو، از بعضی خواستگاههای جانبی دیگر صرف نظر شده است.
خلاصه ماشینی:
"ذکر این نکته در اینجا ضروری به نظر میرسد و آن این که عالم اسلام، مشکلات و تنگناهای عالم غرب را نداشته است و حتی امروزه هم، خدا، وحی و سنت پیامبر او حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله در تمام عرصههای زندگی مسلمانان نقش اصلی و اساسی را ایفا میکند و نیازی نیست برای احیاء ارزشهای از دست رفته به مباحثی مثل پلورالیزم دینی تمسک نمایند.
(3) از آنچه که در این نکته بیان شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که پلورالیزم دینی پیامد پروتستانتیسم لیبرال است به این معنی که: 1ـ ناگزیر به تفسیر غیرمتعارف کتاب مقدس و تعلیمات مسیحیت است، تا از راههای دیگری غیر از مسیحیت دستیابی به نجات میسر گردد؛ 2ـ نسبت به براهین عقلی موافق با برتری باورهای مسیحیت تردید دارد؛ 3ـ به اصول اخلاقی جدید تسامح و رد تعصب متوسل میشود؛ 4ـ بر عوامل مشترک ایمان شخصی، خصوصا بر بعد باطنی و توجه به بینهایت تأکید میکند، در حالی که برای نمودهای ظاهری دین، یعنی شریعت، مراسم و عقاید دینی اهمیت کمتری قائل است.
شلایر ماخر در عصری میزیست که از یک سو مباحث عقلی، در فضای فکری غرب رکود و افول کرده و الهیات طبیعی (عقلی) هم، با ظهور فلاسفهای از قبیل هیوم و کانت به شکست انجامیده و یا به حوزه اخلاق محدود شده بود و دین نیز کاملا از حوزه معرفت نظری جدا شده بود؛ و از سوی دیگر علم جدید بیرقیب، میدانداری میکرد و ارزشهای دینی و دینداری و معنویت دینی، تماما بیهویت شده بود."