چکیده:
حقوق بشر به عنوان مقولهای چند بعدی و مطرح در جهان معاصر، موضوعی است که به صورت مکرر در
سطح ملی، منطقهای و بینالمللی و در همه حکومتها و ادیان به آن پرداخته میشود، اما در قرون اخیر تفکر
لیبرال ـ سکولار توانست با تکیه بر ادعاهای متواضعانهای چون «تضمین حداقل حقوق انسانی» مانع از رشد و
تبلور مفاهیم اخلاقی و دینی در کنار مضامینی چون «برابری» و «عدالت» گردد. از طرف دیگر، در پروسه
تحولات حقوق بشر، مسئله جهانشمولی حقوق بشر مطرح شده است. در این مقاله سرفصلهای کلی این
موضوع و نیز سیر تحول آن مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"بنابر این در نگاه اول از نظر حقوقی جنبه توصیهای دارد و نمیتواند الزام حقوقی به وجود آورد، اما باید اذعان کرد گرچه یک اعلامیه، قدرت الزام آور یک معاهده را ندارد، اما اعلامیه حقوق بشر مورد قبول اکثر قریب به اتفاق دولتها قرار گرفته است و ضمن این که مبنای چند معاهده بین المللی در مورد حقوق بشر است، الهام بخش قوانین اساسی بسیاری از دولتها بوده و بر تنظیم قطعنامههای بعدی تأثیر داشته است و امروزه از دیدگاه بعضی اندیشمندان، پذیرفته شده که دست کم آن دسته از حقوق اصلی مندرج در این سند، وضع حقوق عرفی بینالمللی را به خود گرفته است.
(2) به هر حال، با توجه به تحولات اجتماعی ـ سیاسی اروپا و آمریکا و وقوع انقلاب صنعتی، انقلاب فرانسه، استقلال آمریکا، وقوع دو جنگ جهانی و تشکیل مجامع بین المللی عام الشمول از جمله جامعه ملل و سازمان ملل متحد، موضوع حقوق بشر در جهان دچار تحول بسیاری گردید که از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین (حقوقمدنی ـ سیاسی و اجتماعی اقتصادی) میتوان به عنوان مهمترین نمودهای این تحول یاد کرد.
اصلی سازمان ملل متحد و دولتها قرار گرفته و در این رابطه به صورت سیستماتیک اسناد و معاهدات حقوق بشری بسیاری تهیه و تصویب شده است که از جمله میتوان به اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقین حقوق مدنی ـ سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی، معاهده حقوق کودک، محو تبعیض از زنان، حمایت از کارگران مهاجر و خانوادههای آنان اشاره نمود."