چکیده:
انقلاب اسلامی ایران بزرگترین پرسش را در ذهن انسان غربی ایجاد کرده است. تدوین و نشر انواع
کتابها، پایاننامهها و مقالات و نیز برگزاری کنگرهها و همایشهای مختلف از جانب غرب درباره انقلاب
اسلامی به خوبی این ادعا را ثابت میکند. این در حالی است که غرب به دلیل ساحت تنگ مادی که در آن
شکل گرفته و قوام یافته است هرگز نتوانسته و نخواهد توانست که حداقل ساحت قدسی و معنوی انقلاب
اسلامی را ـ که جوهره و اساس آن میباشد ـ درک نماید. در این مقاله به برخی از تفسیرهای اشتباه و نادرست
نظریهپردازان غرب درباره ماهیت انقلاب اسلامی، اشاره میشود.
خلاصه ماشینی:
"(2) نظرات برخی دیگر از نظریهپردازان غربی در این باره، به شرح زیر است: 1ـ مایکل کیمل: «انقلاب اسلامی ایران برای تحلیلگران سیاسی و اجتماعی منطقه به صورت معمایی در آمده است؛ زیرا با اینکه انقلاب اسلامی رو در روی امپریالیسم و به خصوص آمریکا ایستاد، در همان حال و به همان میزان، نفرت و دشمنی خود را با شوروی و استراتژیهای سوسیالیستی در سیاست و اقتصاد آشکار ساخت، و با اینکه این انقلاب، مردمی بود و بر نیروهای مردمی تکیه میکرد و بزرگترین راهپیماییهای تاریخ را با بیش از دو میلیون شرکت کننده در تهران و میلیونها تن در شهرهای______________________________ 1ـ تدا اسکاچپل، پیشین، ص 206ـ208.
(3) به نظر میرسد تأکید نظریهپردازان غرب بر ماهیت شیعی انقلاب ایران، به ویژه در مواقعی که سخن از تعامل آن با جهان اسلام است و نه به هنگام تحلیل رخدادهای داخلی آن، به منظور ایجاد نوعی تقابل میان آن و دیگر کشورهای اسلامی که غالبا سنی مذهباند، میباشد.
این در حالی است که با تأمل در همان اندک مطالب ذکر شده در مقالات کتاب اسپوزیتو، میتوان برخی از مهمترین مظاهر بازتاب انقلاب ایران در کشورهای اسلامی را به شرح ذیل مشاهده کرد: نقش بیدارکنندگی و آگاهیبخشی انقلاب اسلامی (کشورهای حوزه خلیج فارس)، تقویت اسلامگرایان، ایجاد نفرت عمومی نسبت به اسراییل که در مخالفت علنی با پیمان کمپ دیوید تبلور یافت، جا افتادن ایده ضرورت تغییر در سازمان سیاسی مصر، الهامگیری از انقلاب ایران و ستایش مستمر آن (مصر)، معمول شدن اصلاحات اسلامی به دستور معمر قذافی (لیبی)، جسارت یافتن در بیان خواستههای اسلامی، مخالفت با اسلامزدایی و تقویت گروههای اسلامی از جمله جامعه حفظ______________________________ 1ـ تجربه سیاسی اسلام، ص 117ـ118."