چکیده:
در مقاله حاضر،نخست فرآیند شکلگیری دو مفهوم سلبی«نه چیزی»(مدن)و«نه موجود»(مئون)در فلسفه کلاسیک یونان بررسی شده و بعد نشان داده شده است که چگونه در فلسفه متقدم اسلامی،«لا شئ»برخلاف انتظار،به عنوان معادلی برای مئون و نه مدن به کار رفته است.با روشن شدن این که مئون در فلسفه کلاسیک به معنای عدم مطلق نیست،روشن میشود که نخستین کاربردهای«خلق من لا شئ»در متون اسلامی دقیقتر از اصطلاح«خلق از عدم»بوده است.نخستین انتقال از این فرمول به«خلق لا من/عن شئ»که توسط فارابی صورت گرفت،نشانگر باز تعریفی است که در فلسفه فارابی از مفهوم«لا شئ»و رابطه آن با هیولی انجام گرفته است.چنین مینماید که نظریه فارابی در باب ابداع،در عین این که پرداختی برپایه نظریه افلاطون-افلوطین در هماهنگی با زبان فلسفی ارسطویی است،با اندیشه کلامی اسلامی نیز در گفتوگو بوده و در ترکیب الفاظ صورتبندی از متون دینی اسلامی که پیشتر ترکیب«خلق لا من شئ»را ارائه کرده بودند،بهره برده است.
خلاصه ماشینی:
"افزون بر احادیث،استفاده از صورتبندی«لا من شئ»را میتوان در یک موضعگیری از ابن راوندی متکلم منشعب از معتزله در اواسط قرن سوم(ابن ندیم 0531:222)،عباراتی از علی بن ابراهیم قمی عالم امامی زیسته در اواخر قرن سوم هجری(قمی 6831-7831:1/1، 063/2،844)،توضیحات کلینی از عالمان امامی(د823یا 923 ق)در کتاب الکافی(کلینی 8831:631/1)،حکایت منقول از یک متکلم وعیدی،شاید از معتزله(مربوط به قبل از 233ق)در مروج الذهب(مسعودی 6691:262/2)و عبارتی از الفقه الاکبر(2)منسوب به ابو حنیفه(ابو حنیفه:3)،از آثار حنیفان اهل سنت و جماعت که به حدس در میانه سدهء 4 ق در آسیای مرکزی تألیف شده است،02و رساله المسایل العکبریه از شیخ مفید(3141:56)،متکلم نامدار امامی(د 314 ق)سراغ گرفت.
در سخن از صورتبندی در حوزهء فلسفهء اسلامی،آغازگر سخن ابو نصر فارابی(د 933 ق) است که در کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین با برداشتی خاص از کتاب افلوطینی اثولوجیا منسوب به ارسطو(7791:22)،با پذیرش سلسله مراتب فلسفی خلقت و بازگرداندن آفرینش اشیاء به مادهء اولی یا هیولی،72آن هیولی را آفریده نه از چیزی(لا عن شئ)شمرده است (فارابی 7091:72)؛این تعبیر بسیار به صورتبندی معرفی شده از شاگردان افلاطون در آغاز مقاله نزدیک است،جز این که فارابی برخلاف شاگردان افلاطون که آن ماده را مئون و آن را ازلی میشمردند،آن ماده را آفریده،اما نه از چیزی شمرده است.
به نظر میرسد نظریهء فارابی در باب ابداع در عین این که پرداختی بر پایهء نظریهء افلاطون-افلوطین و تصرف شده بر پایهء هماهنگ ساختن آن با اندیشه کلامی اسلامی و نیز فلسفهء ارسطویی است،اما در ترکیب الفاظ صورتبندی از متون دینی اسلامی که مدتی پیش از او ترکیب«لا من شئ»را به کار برده بودند،استفاده کرده است."