چکیده:
ترکان سلجوقی،پس از تسلط بر ایران،برای کسب مشروعیت سیاسی از جانب خلیفه عباسی و کسب مقبولیت در میان مردم ایران،در جهت احیای قدرت تضعیف شدهء خلیفه و مذهب تسنن اقدام کردند.سلاطین و وزرای ایرانی آنان در راستای این هدف،به تعصبات مذهبی متوسل شدند.عمید الملک کندری،اولین وزیر سلجوقی،با تعصب در مذهب حنفی،موجب مهاجرت بزرگان مذهب شافعی و شیعی از وطن گردید.تعصبات مذهبی وزیر بعدی،نطام الملک شافعی مذهب،اولا او را در تأسیس مدارس نظامیه که با هدف همگونسازی فکری کارگزاران آیندهء ایران و رسیدن به وحدت سیاسی صورت گرفته بود،با شکست روبهرو کرد.ثانیا،اختلاف نظام الملک با همسر ملکشاه،ترکان خاتون،راه دربار را به روی پیروان مذهب رقیب،شیعیان امامی،گشود.در این دوره فعالیت اسماعیلیان نیز در ابعاد جدیدی روبه رشد نهاد.اختلافات مذهبی همچنان در دوره جانشینان ملکشاه ادامه یافت و موجب تضعیف سیاسی سلجوقیان و مانع از پیشرفتهای فرهنگی و علمی گردید.پیامدهای چنین وضعی،مهاجرت و تبعید علما و ترور و کشتار گروههای مذهبی مخالف بود که جامعه را با تشنجات فکری،جو ناآرام اجتماعی و مشکلات اقتصادی روبهرو ساخت. به این ترتیب حکومت سلجوقیان از رسیدن به وحدت سیاسی بازماند.
خلاصه ماشینی:
"در این دوره برای برقراری اتحاد میان پیروان فرق مختلف تلاشهایی صورت گرفت؛از جمله ابتکارهایی که به کار گرفته شد،اقدام ترکان خاتون،همسر سنجر بود که در زمان توقف در بیهق«روزی که به ضیافت سدید الدین مسعود مختار(حنفیمذهب)رفت و روزی به ضیافت جمال الدین حسین بیهقی(شافعیمذهب)رفت»(ابن فندق بیتا:072).
در سال 025 ق ابو نصر احمد بن فضل،به علت قتل ابو سعد محمد هروی،فرستادهء خلیفهء عباسی که در همدان به دست فداییان اسماعیلی انجام شده بود-احتمالا به اشاره قوام الدین ابو القاسم درگزینی،وزیر سنجر-به جنگ اسماعیلیان رفت و فرمان داد«هرجا که میتوان بر آنان دست یافت،به کشتن آنان و غارت اموال و اسیر کردن زنانشان بپردازند»(ابن اثیر 8631:38).
مسلما مشترشد با اقدامات نظامی مستقل موجبات نگرانی مسعود و سنجر را فراهم ساخته بود و این جرأت و جسارت ممکن بود به قدرتیابی خلیفه و تضعیف سلاطین سلجوقی بینجامد و چون کشتن خلیفه که هنوز مقام معنوی خود را در میان مردم حفظ کرده بود،بهطور مستقیم و آشکار مشکل مینمود و جو مذهبی-سیاسی متشنجی ایجاد میکرد،باید راهی اندیشیده میشد که هم خلیفه از بین میرفت هم اذهان عمومی بر ضد سلطان برانگیخته نمیشد.
در سراسر ایران و شهر مدینه مطرح و خوانده شد و مذهب حنفی بار دیگر رونق بسیار یافت؛ولی دو سال بعد که موقعیت مذهبی-سیاسی تغییر یافت،شیعیان دلیل رجعت خود را که همان«خوف سلطان و بیم تیغ ترکان بود»،مطرح کردند و اظهار تشیع نمودند."