چکیده:
در این جستار،ضمن معرفی روش تأویل پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار هنری، برتریهای آن به روشهای موجود و غالبی چون ساختگرایی و پدیدارشناسی نشان داده میشود.در این راستا،شعر«دیوار»احمد شاملو مورد بررسی قرار گرفته و تحلیل شده است.این تحلیل در ساحتهای پدیدارشناختی،اسطورهای،زمانمندی، تاریخمندی،و نهایتا بیناذهنی انجام میپذیرد و در هربار معناداری اجزاء در پرتو معنای کل و معنای کلی در پرتو اجزاء،وجهی از معنای شعر را در اینهمانی شعر مینمایاند.نشان داده خواهد شد که دال و مدلول چه بازیهای متنوعی میتوانند داشته باشند و نماد در این رویکرد ورای یک رابطه یکبهیک بین دال و مدلول است.
خلاصه ماشینی:
"این نگاه دست دوم به زبان نیز از آراء خود هوسرل نشأت میگیرد.
میدهد:این کار برایش به قیمت قربانی کردن تاریخ خود انسان تمام میشود.
تأویل شعر از این ساختار زمانمند نیز بهره جسته است به ناگزیر به تعریف و تحلیل آن نیز
یا ابزار یا مکانی است که حقیقت در آن خود را بیان میکند و از زبان انسان سخن میگوید.
میکند و اینکه هنر چگونه قادر است جهان دیگری را بر ما آشکار کند.
است که هایدگر نیز اثر هنری را نشانه و تمثیل چیز دیگری قلمداد میکند،اما دال را تهی از
نشان دهد که چگونه شاملو در این اثر به پدیدارشناسی هایدگری«دیوار»دست یافته است.
2. این امر باعث میشود که دیوار مزبور سطحی صاف و صیقلی برای بازتاباندن نور و تصویر
این تنها دیوار است که بهرغم تحمل شلاقهای باد به
2. عنصر دیگری که در بند 6 وارد این سکانس شده است،خورشید است.
نمیشود؛پس خود این دیوار در آستانه ایستاده و جهان را به تماشا نشسته است و خود،
پس در فلسفهء هایدگر زمین مسئلهای وجودی برای اسان است که در هنر آشکار میشود.
«امید»باز هم کیفیتی انسانی است که به این دیوار آخر نسبت داده میشود.
پر واضح است این دور دوم برای بارور شدن بیشتر معنا در شعر انجام میپذیرد.
هست چرا که دست سرنوشت محدودهء او را رقم زده است و این حاکی از ساختار گذشته اوست.
5. سکانس ششم و هفتم:این سکانسها یکسر طرحافکنی برای آینده و اصیل و شاد است.
خویش برای آفرینش تازه:این کاری است که نیروی شیر تواند."