چکیده:
در این نوشتار نویسنده ضمن ارائة تصویری از انقلاب اسلامی به مثابة یک
گفتمان، هویتی مستقل و عملیاتی را برای انقلاب اسلامی مستند به اصول و مبانی مکتب
امام خمینی(ره) شناسایی و معرفی میکند که بر سه رکن اصلی «ایمان»، «مردمسالاری
دینی» و «کارآمدی» استوار است. در حالی که رکن اول فلسفة وجودی و شأن اعتقادی
انقلاب اسلامی را شکل میدهد، ارکان دوم و سوم
ناظر بر الگوی عملیاتی طراحیشده توسط گفتمان انقلاب اسلامی متناسب با جهان معاصر
است.
در قسمت دوم نوشتار، مؤلف به صورت موردی از بحرانهای سهگانه احتمالی برای گفتمان
انقلاب اسلامی سخن میگوید که عبارتاند از: «بحران معنا»، «بحران ساختار» و «بحران
مدیریت». در همین ارتباط، پدیدههای سیاسی- اجتماعیای را که زمینة ظهور بحرانهای
پیشگفته را فراهم میسازند، شناسایی و معرفی کرده است که در چارچوب مکتب امام
خمینی(ره)، تسخیر فرهنگی، دلزدگی فرهنگی، تضعیف جمهوریت، تضعیف اسلامیت، هزینهکرد
ایدئولوژی و تحدیدات استراتژیک کشور را شامل میشوند.
خلاصه ماشینی:
"وجود همین ویژگی است که تعیین اولویتها را در مقام تحلیل و برنامهریزی مسیر میسازد (Foucault, 1982) ؛ با این تلقی، «انقلاب اسلامی» در مکتب امام خمینی(ره) یک گفتمان کامل ارزیابی میشود؛ چرا که: اولا، انقلاب با احیای اصول و مبانی اسلام اصیل و بازتعریف مترقیانة آنها متناسب با مقتضیات جهان معاصر، به تعریف شبکهای از روابط نایل میآمد که از توان اولیة اسلام برای ایجاد وحدت و انسجامبخشی حکایت دارد.
در واقع، تصریح امام(ع) مبنی بر محوریت «اسلام» در جریان نهضت و تأکید ایشان مبنی بر استمرار و صیانت این موقعیت در مراحل بعدی، توانست «عامل مسلط» را نزد نظام فکری مولد انقلاب اسلامی برای همة مخاطبان آشکار سازد و همین ویژگی، یعنی نبود سردرگمی یا ابهام و یا مجامله در تعریف این عامل که از ناحیه جهل، محافظهکاری یا قدرتطلبی پدید میآید، در جذب تودهها و تقویت هویت انقلابی بسیار تأثیرگذار بود (افتخاری، 1383، صص58-60)؛ به عبارت دیگر، نسبت عوامل مؤثر در پیدایش گفتمان جدید نه تنها مشخص شده است بلکه عامل هژمون که در حکم محور این ساختار جدید نیز به شمار میآید، معرفی شده است: «هیچ قدرتی به اندازة مذهب نخواهد بود و نظامیها و سیاسیها اکثرا تحت نفوذ مذهب هستند» (امام خمینی(ره)، 1361، ج4، ص200).
در مکتب امام خمینی(ره) به این رکن با عنوان «خدمتگزاری» توجه شده است که در بردارندة دو وجه است: وجه اثباتی: تأمین نیازمندیها در گفتمان انقلاب اسلامی، دولت همچون رویکرد غربی چونان شرکتی با مسئولیت محدود در قبال نیازمندیهای دنیوی شهروندان (وینست، 1371، صص20-100) تلقی نمیشود، لیکن معنای این سخن نه بیتوجهی به معیشت دنیوی به قیمت آبادانی آخرت بلکه تعریف مسئولیتی فراگیر برای دولت است که آبادانی دنیا و زمینهسازی سعادت اخروی[6] را به صورت توأمان شامل میشود؛ به همین دلیل است که «خدمتگزاری» در وجه ایجابی آن، دو گزارة زیر را شامل میشود: 1."