چکیده:
روایات اسباب نزول زمینه جعل و تحریفهای فراوان بوده است. نویسنده با تعریف دو اصطلاح »جعل« و »تحریف« در اسباب نزول، به معیارهای تشخیص ایندو پدیده پرداخته و به اموری چون عقل، قرآن، اجماع، ضعف و قوّت سند، قراین معنوی و دو معیار ویژه اسباب نزول یکی واقعیتهای تاریخی و دیگر مطابقت و عدم مطابقت با جریانهای حاکم اشاره کرده است. سپس با بیان سرآغاز پیدایش جریان جعل و تحریف، اهداف و انگیزههای آن را توضیح داده است. در این راستا انگیزهها را به چهار دسته سیاسی، مذهبی، دنیاطلبی و عاطفی تقسیم نموده است و قسم نخست را در جعل و تحریف در اسباب نزول پر رنگتر میداند. در ادامه، به نمونههایی از جعل و تحریف در شان نزول آیات یا سورهها پرداخته و به نقد آن نیز اشاره کرده است. و در پایان به این نتیجه رسیده است که جعل و تحریفها بیشتر در زمینه اشخاص و جریانهای موثر در صحنه سیاسی و اجتماعی صورت گرفته و گرایشهای عقیدتی و سیاسی پدید آورندگان، نقش عمده داشته است و چون بیشتر انگیزهها و موارد سیاسی بوده است لذا روایاتی که ابعاد سیاسی دارد از نظر حجّیت مورد تردید است.
خلاصه ماشینی:
آغاز جعل و تحریف در اسباب نزول آغاز جعل و تحریف در اسباب نزول از چه زمانی آغاز شده، نکتهای است که نمیتوان به طور قطع از آن سخن گفت، زیرا مدارک موجود، دلیلی قطعی و یا قراینی حتمی در این باره ارائه نمیکنند، ولی این احتمال که جعل و تحریف در اسباب نزول همزمان با حرکت جعل و تحریف در احادیث پیامبر6شروع شده باشد، احتمال دور از واقعیت به نظر نمیرسد، چه این که از برخی روایات استفاده میشود جریان تحریفگری نقلها واحادیث در زمان پیامبر6، علیه آن حضرت به کار افتاد و آن گرامی، بشدّت علیه این جریان موضع گرفته است<FootNote No="133" Text=" درحدیث معروفی که از طریق شیعه وسنی نقل گردیده است پیامبر اکرم (ص) فرمود: « یا ایها الناس قد کثرت علّی الکذّابة فمن کذب علّی متعمداً فلیتبوء مقعده من النار» (کلینی ، اصول کافی، 1/62.
بنابراین، از همه روایات غرانیق فقط یک روایت است که بنا به ادعای ابن حجر، میتوان آن را مستند قرار داد و آن روایت 2 است و این روایت هم استحکامی چندان ندارد، زیرا اولاً خبر واحد است و خبر واحد نمیتواند با نصوص آیات قرآن و ادلّه عصمت پیامبر معارضه کند و ثانیاً ابن عباس خود سه سال قبل از هجرت متولد شده وبه احتمال قوی درزمان وقوع حادثه نبوده و یا بسیار خردسال بوده، در نتیجه چگونه میتواند آن را بدون واسطه نقل کند؟ نیجه نهایی این میشود که روایات غرانیق ، هیچ سند معتبر و قابل اعتمادی ندارد وهمگی یا ضعیفند و یا مرسل و منقطع و از همین رو جمع کثیری چون قاضی عیاض و بیهقی و قرطبی ابن کثیر، ابوبکر ابن العربی و سید مرتضی به ضعف این روایات تصریح کردهاند و هیچ کدام را قابل توجه ندانستهاند<FootNote No="162" Text=" قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، 12/80؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، 3/367؛ قاضی عیاض، الشفا، به نقل از: روح المعانی، 17/177؛ بیهقی، به نقل از: روح المعانی، 17/177؛ و تفسیر الکبیر 23/50؛ ابوبکر ابی العربی، به نقل از: فتح الباری، 8/439؛ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء / 107.