چکیده:
بررسی و نقد جایگاه و نقش اسباب نزول در تفسیر »مجمع البیان« اثر حسن بن فضل طبرسی است. این تفسیر که در 536 ه .ق. به نگارش در آمده از جمله مهمترین تفاسیر جامع شیعه است.
در این تفسیر، بیان علل و اسباب نزول آیات زیر عنوان »النزول« در کنار سایر مطالب آمده است. طبرسی معتقد است اسباب نزول، سبب محدودیت آیات نمیشود، بلکه قرآن کریم عمومیت دارد. شیوه او در نقل اسباب نزول به صورت گزارشی بوده و از 259 مورد سبب نزول تنها در 13 مورد به تحلیل و بررسی پرداخته است. هر چند ایشان در بسیاری از موارد، اسباب نزول را با سلسله سند نقل کردهاند امّا موارد غیر مستند هم به چشم میخورد. نیز در موارد بسیاری، در تفسیر آیات از اسباب نزول به عنوان مویّد بهره جسته است.
تاریخ، ضرورتهای فقهی و ظاهر آیه ملاکهای طبرسی در نقد و تحلیل اسباب نزول و سیاق آیه و عمومیت آیه ملاک ترجیح یک سبب نزول بر دیگری است. مرحوم طبرسی در تفسیر آیات و بیان مطالب، به ویژه در نقل اسباب نزول، از تعصّبهای مذهبی بشدّت پرهیز کرده است.
خلاصه ماشینی:
"/> نقل این گونه روایات از یک سو و پایبندی عملی مرحوم طبرسی به نقل روایات از سوی دیگر، مینماید که تفسیر مجمع البیان ، به روایات اهمیت ویژهای میدهد<FootNote No="371" Text="روایتی که مرحوم طبرسی نقل کرده است، لغزش عبارتی دارد، ممکن است سهو القلم باشد ویا اشتباه در چاپ ، صورت گرفته باشد.
"/> مرحوم طبرسی در شأن نزول این آیه مینویسد: «از ابن عباس، مجاهد و ابی صالح، نقل شده است که این آیات درباره علی، فاطمه، حسن و حسین:نازل شده است.
در مقدمه مجمع البیان، از اسباب نزول به عنوان یکی از مطالب ضروری که باید در تفسیر قرآن کریم، مورد توجه باشد، یاد میکند و یاد آور میشود: «در تمام سورههای قرآن، ابتدا مکی و مدنی بودن آیات را متذکر شده و سپس به موارد اختلاف در عدد آیات رو آورده و پس از آن به نقل اسباب نزول پرداختهام ...
نقل گزارشی اسباب نزول شیوه طبرسی در نقل اسباب نزول به صورت گزارشی بوده و کمتر به تحلیل و بررسی آن پرداخته است <FootNote No="378" Text=" منظور از گزارشی آن است که مفسر، صرفاً نقل قول را متذکر میشود و خود هیچ گونه نظری در آن باره نمیدهد، به عنوان مثال میگوید: ابن عباس چه گفته است و مجاهد و ...
"/> مرحوم طبرسی در تفسیر و معنای این آیه، چند قول را بیان میکند و از اسباب نزول در تأیید نظر خود استفاده میکند.
"/> « در سبب نزول این آیه چند قول مطرح شده است: یکی از آنها این است که این آیه درباره دختر یتیمی نازل شد که در تکفّل ولیّ خود قرار داشت.