چکیده:
<P> در این نوشته تلاش بر آن است تا به برخی از مؤلفههای فلسفهی تاریخ در اندیشهی ابنخلدون و اساس کار وی، یعنی تغییر روش «نقالی تاریخی» به «نقادی تاریخی»، پرداخته شود. از آنجا که این تکاپو بدون خردورزی چندان معنا ندارد، سعی بر آن است تا زوایای پیدا و پنهان کتاب مقدمه از نظرگاه خردگرایی مورد پژوهش قرار گیرد. پس از تبیین مفاهیم نوشته، با توجه به آن که کلیدواژهی عقلانیت، در گذر زمان، دگرگونیهایی اساسی به خود دیده است، نسبتسنجی میان مفهوم جدید و سنتی آن امری بایسته به نظر میآمد؛ لذا از سویی به بحث «تعامل یا تضاد عقل و دین» و از سویی دیگر، به بحث «عقلانیت ابزارانگار یا غایتمدار» پرداخته میشود که در واقع میتواند تا حد مطلوبی، بیانکنندهی تفاوت نگرشی میان دو نگرهی مذکور باشد.</P><P> در پایان نیز به برخی از مؤلفههای فلسفهی تاریخ ابنخلدون از جمله: نقادی تاریخی، واقعگرایی، علتشناسی و باطنشناسی رویدادها و تحلیل قیاسی اشاره گردیده است.</P>
خلاصه ماشینی:
"ابنخلدون با تأمل در آنچه پیش از او در عرصهی علوم اجتماعی، به ویژه تاریخ، اتفاق افتاده بود، دریافت که تاریخنگاری، برای فهم بهتر و برتر، به چیزی بیش از روش نقالی نیاز دارد و برای درک چرایی افول و انحطاط جوامع اسلامی از آن روزگار درخشان، باید محک دقیق، عمیق و بیاشتباه عقل را به کار برد و تحلیلهای خردگرایانه را جایگزین تحلیلهای نقلی و روایی ساخت؛ لذا خردورزی ابنخلدون از نقادی شروع میشود و این اصل یکی از محورهای اساسی در فلسفهی تاریخ وی میگردد.
فهم عوارض اصلی و درونی اجتماع و تمدن که فرازمان و فرامکان است و خاص دورهای معین نیست، وارد نوعی «ذاتاندیشی» میگردد که اساسیترین رسالت فلسفهی تاریخ است؛ به تعبیر نویسندهی مقدمه «علوم عقلی مسائلی است که برای انسان طبیعی است؛ از این رو که وی دارای اندیشه است و، بنابراین، دانشهای مزبور اختصاص به ملت معینی ندارد، بلکه افراد همهی ملتها در آن میاندیشند و در درک مسائل و مباحث آن با هم برابرند و این دانشها در نوع بشر از آغاز اجتماع و عمران طبیعی وجود داشته است...
در پی بحث فلسفهی تاریخ ضرورتا بحث خردورزی نیز پیش میآید؛ از دیگر سو، در بحث از خردگرایی، نمیتوان بهسادگی از معنای تحول یافتهی آن در دوران جدید و گفتمان امروزی آن گذر کرد و خود را دور از آن پنداشت؛ و گویی مفاهیم جدید، خود را بر ذهن و اندیشههای ما تحمیل میکنند؛ لذا باید بین برداشتی که در دنیای سنتی و جدید از این مفاهیم، به ویژه مفهوم خردگرایی میشود، فرق نهاد و برای فهم بهتر، چارهای جز نسبتسنجی میان نگرش جدید و سنتی آن وجود ندارد."